فریدونشهر

قوم برتر(نامه پنجم)

کدخبر: 48035
۱۳۹۵/۰۲/۱۴ در ساعت ۱۳:۱۳

پیشنهاد سردبیر: قبل از مطالعه این نامه، با کلیک روی هر یک از لینک های زیر نامه های قبل را مطالعه کنید.

قوم برتر(نامه اول) [1]قوم برتر(نامه دوم) [2]قوم برتر(نامه سوم) [3]قوم برتر(نامه چهارم) [4]

مسئول محترم سایت پونه زار [5] و مخاطبین ارجمند

سلام

قبلا از شما و خوانندگان فهیم و اندیشمند که سلسله نامه های بنده را مطالعه می کنند سپاسگزارم. خاصه عزیزانی که با نظرات خود بنده را در پیشبرد صحیح مطلب یاری می کنند. و اما ادامه ی مطلب به اینجا رسید که اگر کمی فراتر از رنگ پوست و نژاد و زبان متفاوتی که اقوام با یکدیگر دارند به موضوع قوم گرایی بنگریم خواهیم دید که تفاوتی در بین نیست و همه ی انسان ها از هر قوم و قبیله ای که باشند در آفرینش یکسانند. در ذیل نامه ی قبلی امین عزیز نظری گذاشته بودند و اشاره کرده بودند به داشته های اقوام که موجب برتری می شوند. و نیز اشاره کرده بودند به برتری علمی ، ورزشی و مواردی از این قبیل. این نظر باعث شد بنده کمی زودتر از زمان بندی نوشتاری این بحث را پیش بکشم. مطلب کمی سنگین به نظر می رسد استدعا دارم با تامل بیشتری بخوانید… واقعیت این است که ادعای برتری هر قوم مبتنی بر داشته های مردمان آن قوم است. این قضیه تا جایی نهادینه شده که اکثر ما ایرانیان به کوروش ، داریوش ، زرتشت پیامبر ، سلمان فارسی ، آریو برزن ، حتی رستم افسانه ای و دیگر بزرگان خود می بالیم تنها و تنها به خاطر ایرانی بودن این انسان ها. در حالی که اگر به طور مثال کوروش یا سلمان فارسی ایرانی نبودند به وجودشان افتخار نمی کردیم یا دست کم به شدت الان به وجودشان افتخار نمی کردیم. در حالی که حقیقت غیر از این است. با ذکر چند سوال مطلب را بازتر می کنم. آیا شخصیت خود سلمان فارسی به خودی خود برای ما ارزشمند است یا سلمان فارسی که ایرانی بوده؟ آیا سلمان فارسی با همان شخصیت و با همان اندیشه و اعتقاد اهل کشوری دیگر بود همینقدر به وجود انسانی اش افتخار می کردیم؟ این همان نکته ی انحرافی است که واقعیت و حقیقت را از هم جدا کرده. بنده ای که در خیال و اندیشه ام قوم خود را برتر می دانم در اصل مفاخر قوم خود را برتر می دانم اما به واسطه ی اینکه هم قوم و قبیله ای من هستند نه به واسطه ی شخصیت خودشان. حال آنکه حقیقت این است که مفاخر قوم من خود مایه ی افتخارند نه به واسطه ی قومیتشان. و این درد است که: «« بزرگانی از قوم من در گذشته یا حتی اکنون با تحمل مرارت و سختی و کسب علم و دانش و حتی نثار جان خویش به جایگاه رفیع انسانی دست یافته اند و من امروز قیافه اش را می گیرم، بدون آنکه تلاشی برای تعالی خودم و قومم بکنم. »» با این وصف بنده و شما آیا جرات شنیدن یک جمله ی تلخ را داریم؟ و آن این جمله است : «« من که ادعا دارم قوم من برتر است میراث خوار قوم خویش هستم نه میراث دار آن. »» و البته استثناهایی نیز وجود دارند… انسان های شریف و ارزشمندی که ورای گرایشات قومی در راه تعالی انسان گام برمی دارند و از قومیت و توانمندی های قومی خویش نه تنها به تعالی قوم خویش که به تعالی انسان ، نوع بشر می اندیشند. خلاصه مطلب اینکه یک قومیت به خودی خود به واسطه ی خون و رنگ پوست و نژاد و زبان هیچ مزیتی بر قوم دیگر ندارد و بحث تنها بر سر مفاخر هر قوم است که آن نیز خصیصه ای انسانی است نه قومی. چه اینکه هنوز بر سر ابن سینا دعواست که آیا تاجیکستانی بوده یا ایرانی و مولانا ایرانی بودی یا اهل ترکیه و جمال الدین اسدآبادی ایرانی بوده یا افغان و و و … حال آنکه این انسان ها بزرگ، ارجمند، مایه فخر انسانیت و پیش برنده ی نوع انسان در راه تعالی بوده اند چه اینکه ایرانی بوده اند یا غیر ایرانی؟ … آیا غیر از این است؟ ببخشید که این نامه کمی طولانی شد. از حوصله، اندیشمندی، شرکت در بحث و نظر دهی شما هم شهرستانی های عزیزم کمال تشکر را دارم. با آرزوی موفقیت برای ملت عزیز ایران ارادتمند شما: یک دوست

[6] [7]

[1] قوم برتر(نامه اول): http://pounezar.ir/47714/

[2] قوم برتر(نامه دوم): http://pounezar.ir/47718/

[3] قوم برتر(نامه سوم): http://pounezar.ir/47778/

[4] قوم برتر(نامه چهارم): http://pounezar.ir/47879/

[5] پونه زار: http://www.pounezar.ir/

[6] : https://www.addtoany.com/add_to/facebook?linkurl=http%3A%2F%2Fpounezar.ir%2F48035%2F48035&linkname=%D9%82%D9%88%D9%85%20%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1%28%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85%29

[7] : https://www.addtoany.com/add_to/email?linkurl=http%3A%2F%2Fpounezar.ir%2F48035%2F48035&linkname=%D9%82%D9%88%D9%85%20%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1%28%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85%29