فریدونشهر

قوم برتر(نامه ششم)

کدخبر: 48283
۱۳۹۵/۰۲/۱۹ در ساعت ۰۷:۵۱

پیشنهاد سردبیر: قبل از مطالعه این نامه، با کلیک روی هر یک از لینک های زیر نامه های قبل را مطالعه کنید.

قوم برتر(نامه اول) [1]قوم برتر(نامه دوم) [2]قوم برتر(نامه سوم) [3]قوم برتر(نامه چهارم) [4] – قوم برتر(نامه پنجم) [5]

مسئول محترم سایت پونه زار و مخاطبین ارجمند سلام

از ظاهر امر و آمار بازدیدکنندگان سایت پونه زار اینطور برمی آید که سلسله مطالب «قوم برتر» با اقبال مخاطبین این سایت مواجه شده است. این را به عنوان لطف الهی قلمداد کرده و نیز از هم شهرستانی های عزیزی که به این مطالب توجه نشان داده اند تشکر می کنم.

و اما در پایان نامه ی پنجم بحث رسید به سخن در باب انسان های شریف و ارزشمندی که ورای گرایشات قومی در راه تعالی انسان گام برمی دارند و از قومیت و توانمندی های قومی خویش نه تنها به تعالی قوم خویش که به تعالی انسان ، نوع بشر می اندیشند. و اینطور نتیجه گرفتیم که یک قومیت به خودی خود به واسطه ی خون و رنگ پوست و نژاد و زبان هیچ مزیتی بر قوم دیگر ندارد و بحث تنها بر سر مفاخر هر قوم است که آن نیز خصیصه ای انسانی است نه قومی. و اینکه انسان های بزرگ مایه ی فخر انسانیت و پیش برنده ی نوع انسان در راه تعالی بوده اند بدون اینکه مهم دانسته باشند از کدام قوم و ملیت هستند.

غالب اختراعات بشر و غالب علوم کسب شده امروزه در دسترس همه ی انسان هاست بدون توجه به ملیت و قومیت آنان. هیچ مخترع، مکتشف، مولف کتاب و دانشمندی دستاوردهای خود را منحصر به قوم خویش نکرده. چرا که انسان های بزرگ از پیله ی قومیت و قوم گرایی بیرون آمده و پروانه ی وجودشان را به دنیا عرضه کرده اند.

(از شما خواننده ی محترم که از این نامه با بنده همراه شده اید درخواست می کنم قبل از خواندن ادامه ی مطلب حتما نامه های قبل را بخوانید.)

به هر تقدیر با توجه به آنچه در نامه های قبل آمد می توان اثبات کرد که قوم برتری وجود ندارد و عبارت «قوم برتر» که بنده آن را عنوان نامه های خویش قرار دادم یک عبارت مجعول و فاقد مظهر در جهان است. و اینکه چرا بنده عنوان نامه های خود قرار دادم را اجازه بدهید همین جا توضیح دهم. این عبارت می بایست در مقابل مخاطبین گرامی و ارجمند قرار می گرفت تا هریک به ظن و قیاس خود در مورد آن صحبت کنند و خوشبختانه و به لطف الهی اکثریت نظراتی که درج شد با این عبارت جعلی مخالف بود. خاصه معلم عزیز که با نکته سنجی فرموده بودند: ««این عنوان خودچالش برانگیز واغواکننده است .هرچند شما هدفی خاص رادنبال نکرده باشی عنوان مقاله ات جالب نیست.وتجدید نظر جدی لازم است .»»

حال که اثبات شد قوم برتری وجود ندارد و برتری در بزرگانی است که هر قوم تعدادی از آنها را به بشریت عرضه داشته اجازه بدهید با هم ببینیم طرح ایده ی قومیت گرایی و دامن زدن به اختلافات قومی چگونه طرحی است و اجرایی شدن این طرح چه سودی برای چه کسی دارد.

فرض کنید تصمیم دارید منافع جمعی متحد را از دستشان خارج کنید. این امر به سهولت امکان پذیر نیست و نفوذ به درون جمعی که بر اساس وجوه مشترک متحد هستند سخت می نماید. اما کافی است بتوانید شکافی در میان این جمع ایجاد کنید. دو دسته کردن حداقل وضعیت رضایت بخش برای تسلط بر منافع این جمع و چند دسته کردن بهترین حالت برای شما خواهد بود. این فرمول ساده سیاست نخ نمای انگلستان در قبال مستعمرات خویش از هند تا ایران و دیگر کشورها بوده و هنوز هم هست. طرح مباحث اختلاف افکن بین اهل تشیع و تسنن، ایجاد فرقه های ( بخوانید اقوام ساختگی به صورت کاملا دقیق و خباثت آمیز ) بهایی و وهابی، تاکید بر شاخصه های اقوام و ایجاد جنگ های خونین میان آنها در هند و کشورهای آسیای شرقی و آفریقا همه و [6] همه ماحصل سیاست انگلستان است.

ایران نیز در سال های آغازین پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد چنین مسائلی است. از خلق ترکمن، خلق کرد، خلق ترک، خلق بلوچ و . . . آیا این قومیت گرایی و طرح و پررنگ کردن خطوط قومیت گرایی سودش برای چه کسی بود و زیانش برای چه کسی؟

حال برگردیم به نقطه ی مقابل آن … جایی که تلاش و تاکید بر حذف گرایشات قومی است… پیامبر گرامی اسلام در مقابل تعرضات قوم گرایان به سلمان فارسی تمام قد ایستاده و با بیان اینکه سلمان از ما اهل بیت است چنان جایگاه او را فارغ از قومیت و ملیتش تحکیم می بخشد که حتی بعد از درگذشت پیامبر کسی را یارای تعرض به ایشان نیست. امام حسین علیه السلام شهربانو دختر یزدگرد سوم را به همسری برمی گزیند بدون توجه به قومیت ایشان. امام حسن عسگری دختر یکی از پادشاهان روم را به همسری برمی گزیند که ایشان می شوند مادر حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه و الی آخر…

تعالیم دین اسلام همواره تاکید بر تساوی انسان ها با یکدیگر دارد. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: ارسلت الى الابيض و الاسود و الاحمر… به رسالت رسیدم برای سفید و سیاه و سرخ … و باز ایشان هستند که می فرمایند: هیچ عربى را بر هیچ عجمى برترى نیست و هیچ عجمى را بر هیچ عربى و هیچ گندم گونى را بر هیچ سیاهى و هیچ سیاهى را بر هیچ گندم گونى، مگر به تقوا.(کنز العمّال، ح 5655) [6]

هنگامی که قرار می شود اولین اذان بر بام کعبه گفته شود پیامبر دنبال کسی از قوم خویش یعنی قریش نمی گردد… حتی از نژاد عرب… ایشان دنبال آن کسی است که با صدای نیک اذان بگوید حتی اگر او غلامی سیاه و اهل حبشه باشد. و از این نمونه ها در دین اسلام فراوان یافت می شود.

کشوری مثل کانادا این را درک کرده و از هر کشور و هر قومیت و هر ملیتی و قومیتی نخبگان آنان را جذب می کند. بدون کمترین حساسیت به ملیت و یا قومیت آنان و تنها با تکیه بر دانش و ثروت مادی و عقلی آنان بر رو [6]ی آنان سرمایه گذاری می کند… اما ما همچنان اندر خم یک کوچه ایم. و وقتی می اندیشم که آموزه های دین اسلام کلید سعادت کانادا می شود اما ما در درون پیله ی قومیتی خود درجا می زنیم قلبم مالامال از درد می شود.

خوب فکر می کنم برای نامه ی ششم تا همینجا کافی است و اجازه بدهید مروری کوتاه بر نظرات عزیزانی داشته باشم که محبت کرده و پیام گذاشته اند. برادر یا خواهری با عنوان «« نام و نام خانوادگی »» ذیل نامه ی پنجم نوشته اند : حالا خودتو از چه قومی میدونی؟یهودیهای تازه مسلمون لر گرج ترک فارس کرد ؟ هیچوقت یه سفید پوست سیاهپوستو هم شان خودش نمیدونه سیاهپوستها همیشه حرف از برابری میزنن اما هیچوقت یه سفیدپوست این حرفا رو نمیزنه بروسلی خودشو پاره کرد که سفید با زرد پوست فرقی نداره اما یه چهره مشهور سفید پوست کی این حرفا رو زد؟ کی مثلا رئیس جمهور از برابری حرف زده و به ظلم به سیاهان امریکا واکنش نشون داده؟فقط ادعای مسلمونی؟ چرا به قوم کرد اهمت داده نمیشه چون سنی اند؟ اونا ادم نیستن… پاسخ به این نظر: برادر یا خواهر گرامی. ابتدا ممنون که نظر گذاشتید و دوم اینکه حس می کنم که با عصبانیت نظر گذاشته اید… کمی از پیامتان بوی نیش و کنایه می آید… یهودی های تازه مسلمان! اگر منظورتان بخشی از هم شهری های ما هستند که اصالت اجدادی شان به کلیمیان ساکن ایران بازمی گردد باید سوال کنم که تازه مسلمانی آنان بهتراست یا کهنه مسلمانی داعشی ها؟ مطمئن باشید هنر در کهنگی و نو بودن اسلام نیست چه اینکه گرجیان مسلمان ( با سابقه ی 400 سال اسلام ) عزاداری هایشان در ایام محرم انصافا فارغ از هرگونه تحریف است اما کسانی هستند که ( با سابقه ی نزدیک به هزار سال مسلمانی ) قمه زنی این بدعت نازیبا را همچنان در دستور کار خود دارند… اما اینکه سفیدها سیاه ها را هم شان خود نمی دانند همان امر واضحی است که ما در موردش بحث می کنیم و بروس لی هم اگر این حرف ها را زد و یا هر سیاه دیگری این حرف را زد چون درد ظلم و برتری طلبی قومی را درک و لمس کرده بود. حال شما توقع دارید آنکه ظلم کرده نیز از این ظلم بگوید؟ و اینکه رییس جمهور از برابری حرفی زده یا نزده را نمی دانم اما رییس جمهور یک نفر است. جامعه ی انسانی نیست… و اینکه فرمودید فقط ادعای مسلمانی ؟ بنده هیچ چنین ادعایی نکرده ام و اگر منظورتان کسی دیگر است بنده وکیل مدافع کسی دیگر نیستم و این که چرا به قوم کرد اهمیت داده نمی شود چون سنی اند… این حرف شما از انصاف به دور است… بله کم توجهی شده و این کم توجهی صرفا به منطقه های کرد نشین نیست. چه اینکه ما فریدونشهری ها در درون استان برخوردار اصفهان هستیم شیعه هم هستیم اما همچنان درد محرومیت را می چشیم. و نکته ی آخر: از شما استدعا دارم صاف و ساده صحبت کنید نه با نیش و کنایه. امیدوارم از این تقاضا ناراحت نشوید.

خواهر یا برادر دیگری با عنوان « یک دوست دیگر » ذیل نامه ی سوم نوشته اند : فهمیدن این حرف ها خیلی سخت است و اول باید از چند مرحله گذشت تا بتوان برای شنیدنش آماده شد.ا [6]ول این که از قالب آنچه هستیم در بیاییم و برای لحظاتی هرچند کم فراموش کنیم که هستیم و دارای چه اصل و نصبی دوم این که باید بدون عینک بدبینی به عنوان و نویسنده ی ناشناس مطلب آنرا مطالعه کنیم و در نهایت باید کلاهمان را قاضی کنیم و منطقی فکر کنیم… پاسخ به این نظر: خواهر یا برادر گرامی … این سلسله نامه ها تلاشی است برای همین معنا که شما فرموده اید… گذشت از مراحل علاقه مندی قومی و تعصب و وابستگی و دلبستگی و بیرون آمدن از قالب هایی که تن ما به آنها عادت کرده و الی آخر… اما در مورد اینکه خواننده ای با عینک بدبینی به بنده نگاه کند یا عینک خوش بینی این را اهمیت نمی دهم و شما هم ندهید… بنده هیچکاه موافق این ضرب المثل نبوده ام که می گوید: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. [6] … بلکه معتقدم خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو… پس اگر به کاری معتقد هستید که حتی اکثریت برنمی تابند به دنبال همرنگی با جماعت نشوید از بیم اینکه عینک شان شما را بد نشان دهد یا خوب… بلکه سعی کنید به راهی که درست می دانید بروید. تصورش را بکنید اگر حسین علیه السلام نعوذ بالله می خواست همرنگ جماعت شود چه می شد…

از دیگر عزیزانی که پیامک گذاشتند نیز تشکر می کنم . ببخشید که این نامه نیز طولانی شد . انشاالله بنده را در ادامه ی بحث همراهی کنید. با آرزوی سربلندی برای ملت عزیز ایران.

[7] [8]

[1] قوم برتر(نامه اول): http://pounezar.ir/47714/

[2] قوم برتر(نامه دوم): http://pounezar.ir/47718/

[3] قوم برتر(نامه سوم): http://pounezar.ir/47778/

[4] قوم برتر(نامه چهارم): http://pounezar.ir/47879/

[5] قوم برتر(نامه پنجم): http://pounezar.ir/48035/

[6] و: http://pounezar.ir//

[7] : https://www.addtoany.com/add_to/facebook?linkurl=http%3A%2F%2Fpounezar.ir%2F48283%2F%25d9%2582%25d9%2588%25d9%2585-%25d8%25a8%25d8%25b1%25d8%25aa%25d8%25b1%25d9%2586%25d8%25a7%25d9%2585%25d9%2587-%25d8%25b4%25d8%25b4%25d9%2585&linkname=%D9%82%D9%88%D9%85%20%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1%28%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D8%B4%D8%B4%D9%85%29

[8] : https://www.addtoany.com/add_to/email?linkurl=http%3A%2F%2Fpounezar.ir%2F48283%2F%25d9%2582%25d9%2588%25d9%2585-%25d8%25a8%25d8%25b1%25d8%25aa%25d8%25b1%25d9%2586%25d8%25a7%25d9%2585%25d9%2587-%25d8%25b4%25d8%25b4%25d9%2585&linkname=%D9%82%D9%88%D9%85%20%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1%28%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D8%B4%D8%B4%D9%85%29