چاپ خبــر

قوم برتر(نامه هفتم)

خداوند انسان‌ها را در قالب اقوام و قبایل و با زبان‌ها و رنگ پوست و نژاد مختلف آفریده است تنها به این منظور که اقوام در صدد شناخت یکدیگر برآمده و نیز همانطور که برخی خوانندگان عزیز نیز در نظراتشان گفته بودند تصور کنید دنیایی را که رنگ پوست و زبان و نژاد همه‌ی انسان‌ها یکنواخت بود… بدون تردید در چنان حالتی این همه تنوع فرهنگ، پوشش، موسیقی، نقاشی، خطاطی، معماری و… وجود نمی‌داشت.

پیشنهاد سردبیر: قبل از مطالعه این نامه، با کلیک روی هر یک از لینک های زیر نامه های قبل را مطالعه کنید.

قوم برتر(نامه اول)قوم برتر(نامه دوم)قوم برتر(نامه سوم)قوم برتر(نامه چهارم) – قوم برتر(نامه پنجم) – قوم برتر(نامه ششم)

مسئول محترم سایت پونه زار و مخاطبین ارجمند سلام علیکم

در نامه ی ششم دقت می کردم و متوجه شدم پاسخ به نظرات در این نامه منجر به طولانی شدن آن شده است و برای پرهیز از این عیب این بار تلاش کردم پاسخ نظرات را ذیل همان نظرات بدهم. با این توضیح و با یاری خداوند نامه ی هفتم را آغاز می کنم.

و اما نامه ی قبل آنجا پایان یافت که عرض کردم کشوری مثل کانادا با حذف برتری جویی قومی از هر کشور و هر ملیت و قومیتی نخبگان آنان را جذب می کند. و وقتی می اندیشم که آموزه های دین اسلام کلید سعادت کانادا می شود اما ما در درون پیله ی قومیتی خود درجا می زنیم قلبم مالامال از درد می شود. دوستان، برادران و خواهران عزیز هم‌شهرستانی من، خدا را گواه می‌گیرم دلم برای وضعیت شهر و دیار خودمان می‌سوزد.

فریدونشهر این شهر و شهرستان مظلوم که محرومیت و مشکلات ناشی از این محرومیت زیر زیبایی‌های طبیعت و کوهستان سر به فلک کشیده و دشت و دمن‌هایش پنهان شده است، به اندازه‌ی کافی مشکلات دارد. به اندازه‌ی کافی بیکاری و فقدان شغل و صنعت و کارخانه و کارگاه دارد و به اندازه‌ی کافی شاهد امثال چون بنده بوده است که از درد بیکاری و به اجبار راهی دیار غربت شده‌ایم… حال شما خواننده‌ی عزیز انصاف بدهید. در این شرایط آیا جایی برای کشمکش‌های قومی باقی می‌مانَد؟ اشتباه نشود، بنده هرگز بر این باور نبوده و نیستم که همه‌ی درد ما گرایشات قومی است، چه اینکه به لطف خداوند عقلا و بزرگان فریدونشهر همواره تاکید بر اتحاد و همدلی و یکی بودن داشته‌اند و اینکه امروز فریدونشهر افتخار دارد جزو امن ترین شهرهای ایران و دارای کمترین پرونده‌ی قضایی و پایین ترین آمار جرم و بزهکاری است مرهون بزرگان و اجداد ماست. اما همان حداقل برتری جویی قومی هم در شان ما نیست...

با اجازه‌ی شما خوانندگان عزیز با یک نتیجه گیری در خصوص قوم برتر سراغ مبحث بعدی می‌روم که در آن مبحث لبه‌ی مطالب کمی تیزتر و گستره‌ی آن بیشتر می‌شود و بدون تردید نیازمند همفکری و نقد مطالبم توسط شما مخاطبین اندیشمند هستم و مطمئنم که یاری‌ام خواهید کرد.

نتیجه گیری: اینکه خداوند انسان‌ها را در قالب اقوام و قبایل و با زبان‌ها و رنگ پوست و نژاد مختلف آفریده است تنها به این منظور که اقوام در صدد شناخت یکدیگر برآمده و نیز همانطور که برخی خوانندگان عزیز نیز در نظراتشان گفته بودند تصور کنید دنیایی را که رنگ پوست و زبان و نژاد همه‌ی انسان‌ها یکنواخت بود… بدون تردید در چنان حالتی این همه تنوع فرهنگ، پوشش، موسیقی، نقاشی، خطاطی، معماری و… وجود نمی‌داشت. لذا شایسته است در عین احترام به فرهنگ و باورها و ادبیات و میراث قوم خویش، بدون نگاه برتری جویانه در پی تعامل و تبادل افکار و اندیشه‌ها با دیگر اقوام باشیم و همانگونه که انتظار داریم به قوم ما احترام گذاشته شود مبنا را بر احترام متقابل بگذاریم… و به این باور اعتقاد داشته باشیم که قوم برتری وجود ندارد.

و اما مبحث جدید: در سطح کلان تر آیا اگر همه‌ی ما مردم ایران یک قوم باشیم قوم ما برتر است یا دیگر اقوام؟ (بخوانید دیگر ملل) پاسخ به این سوال کمی سخت است. تقریبا همه‌ی ما در عمق باورهایمان فکر می‌کنیم که ما ایرانی‌ها ملت برتر هستیم. نکته‌ی جالب اینجاست که مردم دیگر کشورها نیز کم و بیش همین تصور را در مورد کشور خودشان دارند… از یک ژاپنی هم اگر بپرسیم ملت برتر کیست به احتمال زیاد خواهد گفت ملت ژاپن. و شاید اگر ملتی دیگر را بگوید به او برچسب خودباختگی و بیگانه پرستی بزنیم.

تاریخ ایران بسیار پر فراز و نشیب است. ایران یکی از معدود کشورهایی است که تاریخ تمدنی بسیار کهن دارد. ایران به لحاظ جغرافیایی در نقطه‌ای واقع شده که از گذشته‌های بسیار دور مهد تمدن و علم و دانش و مذهب بوده است. ایران در حال حاضر جزو معدود کشورهایی است که استقلال خود را به معنای واقعی کلمه دارد. ایران امن‌ترین کشور در منطقه و پایتخت جهان اسلام و خاصه تشیع است. همه‌ی اینها باعث می‌شود هر ایرانی خود و ملت خود را برتر از دیگران بداند و شاید بنده‌ی نگارنده‌ی این نامه هم چنین باوری در درونم هست. اما روی دیگر سکه چیست؟

کشورهای اروپایی، ایالات متحده آمریکا، کانادا، روسیه، استرالیا و برخی دیگر کشورها به لحاظ پیشرفت علمی، صنعتی، رفاه اجتماعی از ما جلوتر هستند… کشورهای عربی حاشیه‌ی خلیج فارس نیز به دلیل منابع نفتی فراوان و جمعیت اندک بعضا از ما ثروتمندتر هستند… مصر در سابقه‌ی تمدن و یونان در سابقه‌ی علم و اندیشه بر ما پیشی دارد… ببینید … وقتی کار به مقایسه‌ی داشته‌ها می رسد حس خوبی به انسان دست نمی دهد. چرا که اینجا صحبت از قوم برتر (ملت برتر) کمی سخت می‌شود.

هیچ یک از ما ایرانیان دوست نداریم از هیچ کشور و ملتی در هیچ زمینه‌ای عقب باشیم… دوست داریم برترین باشیم و در همه چیز اول… و این باعث خیلی چیزها می‌شود. در تاریخ معاصر با واژه‌ی غرب گرایی خیلی برمی‌خوریم. به واژه‌ی خوباختگی، از خود بیگانگی، بیگانه پرستی، اجنبی، ملی گرایی و واژه‌های دیگری از این دست متاثر از همان احساساتی است که ذکر شد.

در برخورد با دیگر تمدن‌ها عده‌ای اصالت و ملیت خود را فراموش کرده و تمام قد به دامن غرب و شرق افتادند… عده ای نیز علم مبارزه برداشته و از بیخ و بن آنچه از غرب و شرق آمده بود را نفی کردند. و عده‌ای هم خط سوم را انتخاب کردند. این عده که متاسفانه تعدادشان در طول تاریخ بسیار اندک بوده بدون توجه به گرایشات ملی در پی دریافت علوم و فنون مختلف برآمدند… علم در ظرف یک ملت جای نمی گیرد… فلسفه از یونان به ایران می‌آید و در دستان جادویی کسی چون ابن سینا مثل موم نرم شده و ابن سینا می‌شود آنکه کتاب شفا را می نویسد. کتابی که هنوز هم در میان فلاسفه چون ستاره می‌درخشد. اسلام و آموزه‌های آن از عربستان وارد ایران می‌شود و چون به دست عالمان ایران می‌رسد توسط آن انسان‌هایی را پرورش و تحویل جامعه می‌دهند که نظیری بر آنان مترتب نیست… چنانکه ملا صدرا و اسفار اربعه‌ی او و یا شیخ اشراق سهروردی و یا شیخ مفید و علامه طباطبایی و علامه جعفری و بسیاری دیگر.

دوستان اجازه بدهید به صراحت عرض کنم… بنده در طول این سلسله نامه‌ها به دنبال این خط سوم بوده‌ام… خطی که ورای گرایشات قومی، قبیله ای و حتی ملی در پی تعالی انسان با تکیه بر علوم و فنون تجربی و نظری است. و این راه راهی است بس سخت و دشوار. قبلا نیز مثال زدم. کشوری مثل کانادا از تمام دنیا مهاجر می‌پذیرد. مهاجری که در کوله بارش یا علم باشد یا ثروت. (یاد موضوع انشایی افتادم که شاید هنوز در برخی مدارس موضوع انشاء می‌‌دهیم که علم بهتر است یا ثروت؟ …) و دولت کانادا از این مهاجران نهایت استفاده را برای پیشرفت کشورش می کند… کانادا نیز همانند همه‌ی کشورها دچار مباحث قومیتی و قوم گرایی است. اما به موازات این گرایشات قومی، برای اصلاح رفتارها و ناهنجاری‌های متاثر از آن هزینه می‌کند… دولت کانادا دلش برای هیچ مهاجری از هیچ جای دنیا نسوخته است، بلکه هنرش این است با این مهاجران تعامل کند… امکانات و رفاهیات در اختیار آنان بگذارد و از اندیشه و ثروت‌شان استفاده کند. کاری که نمونه‌ی ناقص ترش چهار قرن پیش توسط حکومت صفوی در ایران انجام شد.

خوب فکر کنم برای این بخش کافی باشد. اجازه بدهید با این بیت شعر سخنم را به پایان ببرم که: افتادگی آموز اگر طالب فیضی … هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

اگر در پی اعتلای انسانیت خویش هستیم نه از راه برتری جویی قومی به آن می‌رسیم و نه از راه برتری جویی ملی … پیامبر گرامی اسلام هزار و چهارصد سال پیش فرمودند: علم را فراگیرید حتی اگر در چین باشد. و صد البته نه کسب علم به تنهایی که علم بدون اخلاق می شود بمب اتم و فرود می‌آید بر سر بشریت.

ارادتمند شما: یک دوست

  1. باسلام مقاله شماراخواندم جالب بود.به نظر من همه انسانها باهم برابرند وکسی بر دیگری برتری ندارد.

  2. یک دوست گفت:

    برادر یا خواهر رحیمی عزیز از پرند… ممنونم از لطف شما… ای کاش نقایص مطالب را به بنده گوشزد کنید تا در رفع آنها بکوشم… بعضی دوستان در نظراتشان فرمودند بنده زیادی دارم از قومیت ها و موارد مثبت شان فاصله می گیرم . کاش در این مورد اگر نظری دارید بفرمایید.
    در ضمن دیدن سایت پونه زار لطفی دارد و دیدن خود پونه زار لطفی مضاعف. هر زمان فرصت کردید سری به شهرستان زیبای ما بزنید.
    باز ممنون که نظر دادید.

  3. milad گفت:

    “اساساً هویت قومی زمانی اهمیت پیدا می کند که با افراد یک گروه قومی به واسطة تعلقاتشان به آن گروه، رفتاری تبعیض آمیز در مقایسه با گروه های دیگر صورت گیرد؛ یعنی یک گروه قومی به دلیل قومیت خود در معرض سرکوب و آزار یا محرومیت از برخی حقوق و مزایا قرار گیرند”
    قاسمی،محمد علی، درآمدی بر پیدایش مسائل قومی در جهان سوم، فصل نامه مطالعات راهبردی شماره اول صفحه ۱۲۶.

    “صاحب نظران تأکید کرده اند که هرقدر میزان احساس محرومیت نسبی در یک قوم بیشتر باشد و آن قوم احساس کند فرهنگ ، زبان و ارزشهایش مورد تعرض و استحاله قرار گرفته است ، گرایش به حفظ فرهنگ و آداب و رسوم قومی در آن تشدید می شود که در حالت افراطی به صورت قوم مداری متجلی خواهد شد”
    قَیّم، عبدالنبی، نگاهی جامعه شناختی به زندگی و فرهنگ مردم عرب خوزستان، فصلنامه مطالعات ملی شماره ۷ صفحه ۲۱۳.

  4. سلام
    این مطلب بسیار جالب توجه بود و من هرگز به این فکر نکرده بودم که وقتی ملیت گرایی را کنار بگذاریم می شود راحت تر از دستاورد های دیگران استفاده کرد و دستاورد های خویش را ارائه داد.
    ولی یک سوال برای من پیش می آید…
    آیا قومیت گرایی و عشق خاص به ملت خویش تماما اشتباه است؟
    مثلا اگر این حس نباشد هیچ یک از ما تلاش ویژه برای فریدونشهر نمی کنیم و هرگز ترقی و پیشرفتش برایمان مهعم نخواهد بود.
    یا وقت جنگ هیچ کس برایش اهمیتی نخواد داشت که چه بر سر ملتش خواهد آمد و چه بسا که کشور گشایی راحت تر شود…بگویند خوب اقوام که فرقی ندارند…بگذار این ها بر ما مسلط شوند!
    اگر نخواهیم ذره ای هم خودمان و هم نژاد هایمان را دوست بداریم، آن وقت چه چیزی برای عرضه به جهانیان خواهیم داشت؟چه چیزی داریم که به ابر قدرت ها و مدعیان بزرگ جهان بگوییم ما هم بوده ایم، ما هم هستیم و چون گذشته خواهیم ماند؟
    پس اگر کمی این حس در ما باشد می تواند عامل بسیاری از حرکت ها و موفقیت ها شود.این طور نیست؟

    • نه اینکه نژاد پرستان منطقه ما خودشان را گشته اند برای خدمت به مردم محروم این منطقه! و عده ای کم جاسوسی برای کشوری بیگانه می کنند سنخیتی با ما ندارند. ورود ساآکاشویلی که جاسوس آمریکا بود و دیگر سران گرجستان به فریدونشهر که عده ای می خواهند خود را قربانی آنها کنند تا کنون چه سودی برای ما داشته است غیر از تحریک یک عده بی دین و از خدا بیخبر! و گر نه سخن پیامبر است که حب الوطن من الایمان دوست داشتن وطن از نشانه های ایمان است.

      • سلام
        شما اشتباها متوجه نظر من شدید
        به نظر من بهتر است بعضی مطالب را دو یا سه بار بخوانید تا دستتان بیاید که داستان از چه قرار است.
        من نه تنها به عنوان یک فریدونشهری بلکه به عنوان یک ایرانی نظر گذاشتم و مساله ای که مطرح کردم کاملا چیز دیگری بود.
        پس جوابی به پاسخ بی ارتباط شما نمی دهم و از شما می خواهم بار دیگر با دقت!!! نوشته ی من را بخوانید و انقدر از هر فرصتی با ربط و بی ربط برای تکه پرانی به کسانی که نمی دانم کیستند و دشمنی شما با آنها چیست،استفاده نکنید.
        لطفا اینقدر همه چیز را مثل آش شلم شوربا با هم قاطی نکنید!

  5. شما بدبختان ميسوزيد كه كسي يا كساني به احترام ما مي ايند فريدونشهر .اخه بيچاره فريدونشهر چي داره كه ساكاشويلي يا امريكا بخواد بيان جاسوسي .شما از اين كه همگان بر ما احترام دارن ميسوزين پس بسوزين و در ضمن جواب ابله هان خاموشيست ها ها ها

    • البته من اطلاعی از جریان جاسوسی ندارم و عذر می خواهم که به خطاب شما به یک نام و نام خانوادگی دیگر(!) پاسخ می دهم.
      اما این انصاف نیست که بگوییم مگر فریدونشهر چه دارد که…
      فریدونشهر خیلی چیزها دارد که مد نظر بقیه است.یک قوم تا حدودی ناسیونالیست با مقدار زیادی عرق ملی که برای من همیشه زیبا بوده و جوانانی سرشار از غیرت و غرور.قومی خوش قلب که سال ها قبل وارد ایران شده اند و حالا شاید بسیاری از تعالیم ایرانی و اسلامی رابهتر از خیلی های دیگر اجرا می کنند.
      اگر کمی و فقط کمی شم سیاسی داشته باشید خواهید دانست که داشتن این ها کم تر داشتن معادن مختلف در سرنوشت ومنش یک ملت تاثیرگذار نیست و می توان از آن در راه درست و شاید هم در راهی دیگر استفاده کرد.موارد مذکور به اضافه ی خیلی چیز های دیگر بسیار وسوسه انگیز و دوست داشتنی است برای کسانی که سکوت و صلح را در شهر ما و کشور ما نمی پسندند.

  6. یک دوست گفت:

    «یک دوست دیگر» عزیز و « نام و نام خانوادگی » ارجمند سلام علیکم.

    با عرض پوزش و بخاطر خودداری از تکرار پاسخ هر دو بزرگوار را همینجا عرض می کنم…
    یک دوست دیگر عزیز فرموده اید که :
    آیا قومیت گرایی و عشق خاص به ملت خویش تماما اشتباه است؟
    پاسخ: اینطور نیست… تا جایی که باعث ایجاد خودبرتربینی و یا تحقیر دیگران و نهایتا گمراهی انسان نشود.

    فرموده اید : مثلا اگر این حس نباشد هیچ یک از ما تلاش ویژه برای فریدونشهر نمی کنیم و هرگز ترقی و پیشرفتش برایمان مهعم نخواهد بود.
    پاسخ: حرف شما صحیح است اما بهتر و هرچند سخت تر این است که اندیشه ی ما توسعه ی همه جانبه و فراگیر در سطح نه تنها ایران بلکه همه ی ملل جهان باشد… قطعا ما در مقابل عقب افتادگی ملت های فقیر دنیا و وجود ناامنی در هر گوشه ی دنیا احساس مسئولیت انسانی داریم… اما درست عین صدقه و فطریه و سایر پرداختنی های اسلام که اولویتش با خویشاوندان فقیر است، در این امر هم اولویت با محل زندگی خود ماست. البته این قابل تعمیم به حکومت اسلامی نیست چه اینکه گاهی حکومت بنا به دلایل اهم فی الاهم از این قاعده عدول می کند که توضیحش طولانی است…

    فرموده اید : یا وقت جنگ هیچ کس برایش اهمیتی نخواد داشت که چه بر سر ملتش خواهد آمد و چه بسا که کشور گشایی راحت تر شود…بگویند خوب اقوام که فرقی ندارند…بگذار این ها بر ما مسلط شوند!
    پاسخ : اولا اینکه ذات انسان را خداوند آزاد آفریده و انسان فی نفسه آزادیخواه است و حتی سلطه ی پدر و مادر را سخت برمی تابد چه برسد به سلطه ی دیگران. دوم اینکه وقتی بحث برابری انسان و اقوام و استفاده ی یکسان آنان از موهب الهی نهادینه شود جنگ و سلطه مفهوم خود را از دست خواهد داد و طبعا جنگی روی نخواهد داد. چنانکه گفته شده در دوران حکومت جهانی حضرت صاحب الامر چنین خواهد بود.

    فرموده اید : اگر نخواهیم ذره ای هم خودمان و هم نژاد هایمان را دوست بداریم، آن وقت چه چیزی برای عرضه به جهانیان خواهیم داشت؟چه چیزی داریم که به ابر قدرت ها و مدعیان بزرگ جهان بگوییم ما هم بوده ایم، ما هم هستیم و چون گذشته خواهیم ماند؟
    پاسخ: داشته ها خیلی مرتبط به قومیت و ملیت نیست. فرضا دین مبین اسلام مربوط به قوم عرب و قبیله ی قریش که نیست. فلسفه و منطق مربوط به یونان که نیست و برق هم مربوط به آمریکایی ها نیست… کسانی هم که از این قبل قیافه می گیرند حواسشان نیست که این داشته ها ذره ای ارتباط به قومیت و ملیت ندارد.

    فرموده اید : پس اگر کمی این حس در ما باشد می تواند عامل بسیاری از حرکت ها و موفقیت ها شود.این
    طور نیست؟
    پاسخ : بله این صحیح است… اگر اندکی از این حس باعث تعالی شود بسیار هم خوب است.

    اما نام و نام خانوادگی عزیز… سلام مجدد و اینکه پدیده ی ساآکاشویلی و انقلاب گل سرخ یا گل رز و حوادث بعد از آن بر کسی پوشیده نیست… حضور ایشان در فریدونشهر و استقبال مردم گرجی از ایشان زمانی صورت گرفت که کمتر کسی از نحوه ی به قدرت رسیدن این شخص و پس پرده خبر داشت. چنانکه همان زمان یکی از مفسران گرجستان در مقاله ای نوشت چشم طمع آمریکا به گرجیان فریدن برای تشکیل اپوزیسیون مردمی در مقابل حکومت ایران اندیشه ای واهی و باطل است چه اینکه گرجیان فریدن مردمی هستند معتقد به مبانی اسلام و حکومت ایران و سرمایه گذاری آمریکا بر روی آنان هیچ سودی برایش نخواهد داشت… پس بهتر است حکایت عده ای که دانسته برای آن دولت دست نشانده و ساآکاشویلی که امروزه در نهایت حقارت در کشوری دیگر فرمانداری می کند را به حساب گرجیان عزیز منطقه نگذاریم… و صد البته درست فرموده اید و سوال زیبایی است که :
    دولت گرجستان و اصولا خود گرجستان برای گرجیان عزیز ایران تا کنون چه کرده و کدام کارش سودی برای گرجیان داشته است؟ این در حالی است که گرجیان همواره از گرجستان ( بدون توجه به نوع حکومت و مکاتب مادی موجود در آن ) با عاطفه و احترامی قلبی سخن می رانند.
    آری بزرگوار اگر دِینی هم هست اینکه گرجستان به گرجیان ایران مدیون است و خیلی هم مدیون است. نه گرجیان ایران به گرجستان .

    • باتوانی گفت:

      باسلام
      نظر شما رادرمورد ورود ساکاشویلی قبول دارم وآن برخوردهای احساسی وصادقانه ای که مردم داشتند بدون اطلاع وآگاهی وصرف علاقه به نژادخودبود نه شخص وی که البته اینهم موردسو استفاده قرارگرفت.وازآن مهمتر اینکه تا کنون گرجستان هیچگونه خدمتی برای ما نداشته است.
      البته باید گفت که اینها هم تجربیات تلخی است که مردم باصداقت گرجی زبان باید ازآن عبرت بگیرند

      • یک دوست گفت:

        خواهر یا برادر باتوانی گرامی .
        سلام علیکم. با نظر شما کاملا موافقم. برای اینکه گرجیان فریدونشهر هرکاری می کنند از روی صداقت است اما صداقت به تنهایی نتایج مثبتی ندارد. شما که از فامیل باتوانی هستید احتمال قوی آقای امامقلی باتوانی را می شناسید. ایشان با استفاده ی مثبت از توانمندی های قومیتی خود کاری کرده اند کارستان. ترجمه ی قرآن کریم به زبان گرجی… ای کاش همه ی ما از هر قوم و قبیله ای این شیوه را مد نظر قرار دهیم و به جای گرایش قومی سعی در تعالی نوع بشر داشته باشیم آن هم با استفاده از پتانسیل های قومی… دنبال پرورش انسان هایی چون ایشان باشیم. این راه ما را به سر منزل مقصود می رساند.

  7. ببينيد دوستان واقعيت اينه كه ساكاشويلي به عشق گرجيان وديدار با گرجيان اومد اينجا فقط و فقط خواست مثل خيلي از اهالي گرجستان بياد و ما رو ببينه وگر ن كدوم رييس جمهوري در دنيا تا كنون مثل اين كار رو كرده كه در اخر كارش هم بدون توجه به مساعل امنيتي و فقط از روي احساس قلبس كامل بپره تو جمعيت و در دل مردم به همه دست بده فكر نكنم هيچ رييس جمهوري اين كار رو كرده باشه دوما شما انتظار داريد گرجستان مثلا برا فريدونشهر چه كار كنه اقايون يارانه بهتون بده يا به جاي دولت ايران كه خواب پتروشيمي رو تو دلتون گذاشت بياد تو ايران واستون كارخانه درست كنه اره .چه حرف بي زبطيه شما ميزنيد اگرم بر فرض محال بخواد براتون كاري كنه به نظرتون ايران اجازه ميده چقدر ساده ايد شماها همين كه اونها به فكر ما هستن و هر از چند گاهي مقامات ميان و جوياي احوالتون ميشن بايد كلاحتون رو بندازين هوا اين قد كه مقامات بلند پايه گرجستان اومدن فريدونشهر خود مقامات ايران اينقد نيومدن در ضمن حالا مثلا ايران با اين همه ذخاير و پول و دبدبه و كبكبه چي بهتون داده و برا فريدونشهر چي كار كرده كه از گرجستانه انتظار دارين

    • یک دوست گفت:

      نام و نام خانوادگی عزیز سلام علیکم.
      بنده نه به عنوان نویسنده این مجموعه مطالب بلکه به عنوان یک فریدونشهری عرض می کنم که شما چقدر راحت به همه ی ما توهین می کنید. ما گدای رییس جمهور یک کشور دیگر هستیم که بیاید به ما یارانه بدهد؟… ما از رییس‌جمهور مملکت خودمان هم چیزی گدایی نمی کنیم. لطفا اینقدر ما را کوچک نکنید! دوم اینکه کسی در مقام رییس جمهور که سرنوشت یک کشور در دست اوست باید اقدامات احساسی انجام بدهد؟ هیچ تصورش را کرده آید اگر در همان موج جمعیت اتفاقی برای سااکاشویلی می افتاد حیثیت کشور می رفت؟ و بنده عذرخواهی ایشان از حلقه امنیتی که وظیفه حفظ جانش را به عهده داشتند را به چشم خودم در هتل عباسی اصفهان دیدم. سوم اینکه برای چه باید کلاهمان را بیندازیم هوا؟ مگه ایشان کیست؟ یا حتی دکتر لاریجانی که آمد فریدونشهر ؟ یا هر مقام دیگر؟ کلاه هوا کردن دارد؟ لطفا اینقدر راحت به شعور مردم فریدونشهر خاصه گرجیان توهین نکنید. گرجیان ایران بعد از چهارصد سال هنوز به دیده احترام به گرجستان می نگرند آن وقت همان آقا که شما دوست دارید برایش کلاهتان را هوا بیندازید به اتهام خیانت به گرجستان فرار کرده رفته کشوری دیگر فرمانداری می کند. کمی مطالعه تان را بالا ببرید و احترام به همشهری هایتان و شعورشان بگذارید.

Go to TOP