چاپ خبــر

راه‌های نجات از مشکلات چیست؟

اگر کسی طالب راه نجات باشد و بخواهد به کمال واقعی برسد و از معانی توحید بهره ببرد ؛ باید به چهار چیز تمسک جوید:اول: حضور قلب دائم، دوم: توسل به اهل بیت علیه السلام،سوم: گدایی شب ها،چهارم: احسان به خلق.

به گزارش سایت تحلیلی خبری پونه زار به نقل از میزان، نفی خواطر و حضور قلب، جایگاه ویژه ای در مکتب اخلاقی نجف دارد. البته شاید به این الفاظ در آیات و روایات نباشد. حضور حق را دریافتن یا خویش را در محضر وی یافتن است که حضور قلب و نفی خواطر را هم در پی خواهد داشت.

«أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ یَرى» و «اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر» و «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُۆْمِنُونَ» و «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ ما كُنْتُم» مراقبة دائمی و مستمر و همیشگی این مطلب، ثمرات گرانبهایی از جمله حضور قلب دائم و نفی خواطر را به دنبال خواهد داشت.نفی خواطر و حضور قلب، جایگاه ویژه ای در مکتب اخلاقی نجف دارد. البته شاید به این الفاظ در آیات و روایات نباشد. آنچه در روایات بیشتر بر آن تأکید شده، حضور قلب است؛ اینکه انسان همیشه و در همه حال به ویژه به هنگام عبادات، حضور قلب داشته باشد و خودش را در محضر خدا ببیند.

اگر انسان خودش را در محضر خدا و رسول و اصحاب ولایت الهی ببیند، در مراحل اولیه اش به گناه نمیافتد؛ لذا محاسبه و مراقبه را خیلی توصیه و تأکید کردند. و این، اولین ثمرة راه است. بعدها به مرحله ای می رسد که «و هب لی الجد فی خشیتک و الدوام فی الاتصال بخدمتک حتی اسرح الیک فی میادین السابقین و اسرع الیک فی البارزین و اشتاق الی قربک فی المشتاقین و ادنو منک دنو المخلصین و أخافک مخافه الموقنین و اجتمع فی جوارک مع المۆمنین»

دستوراتی برای رسیدن به حضور قلب دائم

برای رسیدن به نفی خواطر و حضور قلب دائم، شریعت به عبادات زمانبر تأکید می‌کند: مثل نماز حضرت جعفر طیار ، یا نماز حضرت امیر یا نماز حضرت فاطمه یا نماز حضرت رسول الله که انسان اگر مداومت کند و با حضور قلب انجام بدهد، بالاخره منجر به نفی خواطر و تجرد نفس می شود.

نفی خواطر، مختص به شریعت مقدس اسلام نیست و در مکاتب عرفانی ادیان دیگر نیز هست. بعضی ها برای رسیدن به بعضی از آثار جزئی نفس به نفی خواطر و ریاضت های مشروع و غیرمشروع مشغول می شوند و بعضی ها، این معنا را وسیع تر در نظر می گیرند و اینکه در عالم نفس غور بکنند و به حقیقت نفس برسند. بعضی ها این معانی را پشت سر می گذارند و هدف از غور در نفس را خود نفس قرار نمی دهند؛ بلکه مقصودشان رسیدن به معبود مطلق و خداوند عزوجل است: «و الـذین آمنوا أشد حُبـاً لله»

بالاخره، به برکت التزام به عبادات، اندک اندک نفس برای آدم سالک جلوه میکند و بعد، سلطان نفس برایش جلوه گر می شود. سپس بدن سالک، در اختیارش قرار می گیرد و بعد از آن، تصرف در موجودات دیگر، البته هر کدام در مرتبة خود.

هر كس نزد شما آمد،نجات خواهد یافت و كسی كه از شما فاصله گرفت هلاك می‎شود… هر كس شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر كس با شما دشمنی كند با خدا دشمنی كرده است… به شما خداوند آغاز می‎كند و به شما پایان می‎دهد و به وسیله شما باران می‎فرستد و به وسیله شما آسمان را نگه می‎دارد… هر كه خدا را خواهد باید از طریق شما آغاز كند و به خدا تقرّب جوید.

البته جلوه سلطان نفس از منزلگاه های میان راه است و سالک عارف، رحل اقامت در این منزلگه نمی افکند؛ بلکه پیوسته در سیر است، تا برسد به جایی که «تصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک» «و اجتمع فی جوارک مع المۆمنین» «فی‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیكٍ مُقْتَدِرٍ».

* توسل به اهل بیت

توسل و عشق وافر به پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) و اهل بیت ایشان (علیهم السلام) از امتیازات خاص فرهنگ تشیع به شمار می رود كه ریشه در آیات نورانی وحی و فرمایشات معصومین (علیهم السلام) دارد. در نظر شیعه نبی مكرّم اسلام(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت ایشان وسائط فیض الهی هستند كه خداوند از طریق ایشان بركات خویش را بر بشر می فرستد و این وساطت هم در زمینه تكوین و هم در زمینه تشریع و هدایت بشر است و از طرف دیگر حیات و ممات ایشان یكسان است؛ از این رو تمسّك و توسل به این انوار پاك در دنیا باعث وساطت این بزرگواران نزد پروردگار و حل شدن مشكلات با افاضه الهی و موجب شفاعت آنها در قیامت می‎گردد و كسی كه قدم در راه اطاعت از دستورات آنها بنهد رستگار خواهد شد.

توسل

در زیارت جامعه كه از لسان مبارك امام هادی(علیه السلام) صادر گردیده،اینگونه می‎خوانیم: «مَن أتاكم نجی و من لم یأتكم هلك …من والاكم فقد والی الله و من عاداكم فقد عادی الله… بكم فتح الله و یكم یختم و بكم ینزل الغیث و بكم یمسك السماء أن تقع علی الارض …من اراد الله بدأبكم …»[ مفاتیح الجنان ـ زیارت جامعه كبیره ـ ص90ـ شیخ عباس قمی(ره) ـ ترجمه: موسوی دامغانی]

«هر كس نزد شما آمد،نجات خواهد یافت و كسی كه از شما فاصله گرفت هلاك می‎شود… هر كس شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر كس با شما دشمنی كند با خدا دشمنی كرده است… به شما خداوند آغاز می‎كند و به شما پایان می‎دهد و به وسیله شما باران می‎فرستد و به وسیله شما آسمان را نگه می‎دارد… هر كه خدا را خواهد باید از طریق شما آغاز كند و به خدا تقرّب جوید…»

آیات نورانی قرآن نیز مۆیّد این سیره رائج در بین شیعه است، «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیله»[ مائده / 35.]

* گدای نیمه شب باش

در حالات مرحوم شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء که از بزرگانِ علما در قرن سیزدهم و ساکن نجف اشرف بوده، آمده است: در یکی از شب ها برای «تهجّد» برخاست، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: برخیز به حرم مطهّر مشرّف شده و در آن جا نماز بخوانیم. فرزند جوان که برخاستن از خواب در آن ساعتِ شب برایش دشوار بود، در مقام اعتذار برآمد و گفت: من فعلاً مهیّا نیستم شما منتظر من نشوید؛ بعداً مشرّف می شوم.

«لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی‏ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَة» كسانی كه كمك كنند در همین دنیا خیر می‌بینند نه آخرت! «فی‏ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَة» در همین دنیا، اینطور نیست كه فقط قیامت باشد. خیلی‌ها كه خیر می‌بینند در همین دنیا خیر می‌بینند.

فرمود: نه، من این جا ایستاده ام؛ مهیّا شو که با هم برویم. آقازاده، بناچار از جا برخاست و وضو ساخت و با هم راه افتادند. کنار درِ صحنِ مطهّر که رسیدند آنجا مرد فقیری را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است. آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود: این شخص در این وقتِ شب برای چه این جا نشسته است؟ گفته: برای تکدّی از مردم.

فرمود: آیا چه مقدار ممکن است از رهگذاران، عاید او گردد؟ گفت: احتمالاً یک تومان (به پول آن زمان). مرحوم کاشف الغطاء فرمود: فرزندم! درست فکر کن و ببین این آدم برای مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا (آن هم محتمل)، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشت و آمد در این گوشه نشست و دست تذلّل به سوی مردم دراز کرده است. آیا تو، به اندازه ی این شخص، به وعده های خدا درباره ی شب خیزان و متهجّدان اعتماد نداری که فرموده است: «فَلا تَعلَمُ نَفسٌ مَّا أُخفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعیُنٍ» – هیچ کس نمی داند چه پاداش های مهمّی که مایه ی روشنی چشم هاست برای آنها نهفته شده –(سجده/17)

گفته اند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدرِ زنده دل خود چنان تکان خورد و تنبّه یافت که تا آخر عمر از شرف و سعادت بیداری آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد.

* احسان به خلق

بدانیم اموال و امكانات از خداست از تو نیست. از خداست. «مالِ اللَّه‏» (نور/33) مال برای خداست. «رَزَقَكُمُ اللَّهُ» (مائده/88) خدا به تو داده است. بانك كه می‌روید فوری پول به شما می‌دهد، چون مأمور بانك می‌داند كه این پول برای خودش نیست. چون می‌داند پول برای او نیست، تا می‌گوییم: اینقدر می‌خواهیم می‌گوید: چشم! ما بدانیم برای ما نیست.

مال وسیله‌ی امتحان است

حضرت سلیمان می‌گوید: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی‏» (نمل/40) این نعمت‌هایی كه من دارم، فضل خداست. خدا می‌خواهد من را امتحان كند. «أَ أَشْكُر» آیا شكر می‌كنم یا شكر نمی‌كنم؟

* کمک کردن-بخشش

بازگشت نیكی به خود انسان

«إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ» (اسراء/7)

احسان به دیگران، شكر نعمت‌های الهی

خدا به تو احسان كرده است. می فرماید: به قارون می‌گفتند: «أَحْسِن‏» (قصص/77) به دیگران احسان كن. «كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْك‏»خدا به تو احسان كرده است. تو هم به دیگران احسان كن. «أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّه‏»

احسان به دیگران، عامل گشایش در كارها

در كارت گشایش می‌شود. گره باز كن، گره باز می‌كنم. قرآن می‌گوید: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏‏» (لیل/5) كسی كه به مردم كمك كند، در آستانه‌ی عید نوروز هستیم . خیلی خانه‌ها لباس نو ندارند، آذوقه ندارند، پول ندارند، مشكل دارند، اتاقشان كثیف است نمی‌توانند رنگ كنند. قرآن می‌گوید: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏» اگر عطا كنی، احسان كنی. «وَ اتَّقى» تقوا هم داشته باشی و این احسان رنگی جز رنگ خدایی نداشته باشد.

می‌گوید: «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى» ‏(لیل/10) كسی اگر احسان كند، تقوا هم داشته باشد، فی سبیل‌الله باشد، گره‌هایش را باز می‌كنیم.

به برکت التزام به عبادات، اندک اندک نفس برای آدم سالک جلوه میکند و بعد، سلطان نفس برایش جلوه گر می شود. سپس بدن سالک، در اختیارش قرار می گیرد و بعد از آن، تصرف در موجودات دیگر، البته هر کدام در مرتبة خود

در همین دنیا پاداش می‌دهد. «لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی‏ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَة» (نحل/30) كسانی كه كمك كنند در همین دنیا خیر می‌بینند نه آخرت! «فی‏ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَة» در همین دنیا، اینطور نیست كه فقط قیامت باشد. خیلی‌ها كه خیر می‌بینند در همین دنیا خیر می‌بینند.

انفاق عامل دفع بلا

اگر احسان كردی بیمه می‌شوی، همین صدقه دفع بلا می‌كند. بهترین راه بیمه شدن كمك به فقرا است.

«مَا كَانَ الْمُۆْمِنُ فِی عَوْنِ أَخِیه‏» (كافی/ج2/ص200) حدیث داریم تا مادامی كه انسان به فكر كمك به برادرش است می‌خواهد احسان كند، خدا هم با آنهاست. خوش عاقبت می‌شود.

امام كاظم می‌فرماید: «إِنَّ خَوَاتِیمَ أَعْمَالِكُمْ قَضَاءُ حَوَائِجِ إِخْوَانِكُم‏ وَ الْإِحْسَانُ إِلَیْهِمْ مَا قَدَرْتُم‏» (بحارالانوار/ج72/ص379)

قرآن می‌فرماید: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» (نمل/89)اگر كسی در دنیا به دیگران كمك كند، در قیامت از ناراحتی‌ها در امان است.

خدا ده برابر پاداش می‌دهد. قرآن می‌گوید: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) هركس كار خیر بكند، ده برابر ثواب می‌برد.

احسان به دیگران، مایه‌ی آمرزش گناهان

قرآن می‌گوید: «أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» (مائده/12) اگر با وام به كسی كمك كردی، مشكلش را حل كردی، «لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُم‏» گناهانت را می‌بخشم.

  1. با اینکه خدا ، قرآن، پیامبران وامامان معصوم(ع) مقام بسیاروالایی دارند ولی باید در دسترس باشند تا به آنها نزدیک شد و با آنها ارتباط برقرارکرد واز محضرشان استفاده کرد تا در زندگی کیش ومات نشویم . وگرنه ،سودی ندارند.
    -إِذْ يُريکَهُمُ اللَّهُ في‏ مَنامِکَ قَليلاً وَ لَوْ أَراکَهُمْ کَثيراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ لکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
    و ( یاد آر ای رسول ) آن گاه که خدا دشمنانت را در خواب به تو اندک نشان داد ( تا قویدل باشی ) و اگر سپاه دشمن را بسیار به چشم تو نشان داده بود ( شما مسلمانان ) کاملا هراسان و بد دل شده و در امر ( رفتن به جنگ ) جدل و مخالفت می کردید ، لیکن خدا ( شما را از آسیب دشمن ) به سلامت داشت ، که او دانا و متصرف در اندیشه های درونی دلهای خلق است.
    -الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾
    الف لام راء اين است آيات كتاب [آسمانى] و قرآن روشنگر

Go to TOP