logo

امروز چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۴

Wednesday, 2 April , 2025

آرشیو از فریدونشهر تا تفلیس
سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، ۱۱۰ سال پیش/وصف قزوین در زمان قاجار
چهارشنبه 1394/03/27

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، ۱۱۰ سال پیش/وصف قزوین در زمان قاجار

20 مرد مسلح از روستا بیرون ریختند…ما را زیر آتش گلوله تفنگ قرار دادند…فریاد وحشتناک آن‌ها از کتک خوردن بلند شد…قزوین شهری زیبا و نسبتا بزرگ…مرد جلو کالسکه و ناگهان وسط پاهای اسب‌ها بیرون پرید. اسب‌ها رم کردند و کالسکه‌چی هم قهقهه‌ای زد و روی اسب‌ها فریادی کشید. اسب‌ها دویدند و کالسکه مرد را زیر گرفت.

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، ۱۱۰ سال پیش/شروع سفر گرجستان و درگیری سربازان با مهمان‌خانه‌دار قزوینی
شنبه 1394/03/23

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، ۱۱۰ سال پیش/شروع سفر گرجستان و درگیری سربازان با مهمان‌خانه‌دار قزوینی

انیگاشویلی و خودسیاشویلی با کالسکه از مسیر قزوین محیای سفر به گرجستان شدند تا این که در مهمان‌خانه‌ای اتفاق ناگواری افتاد.

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، ۱۱۰ سال پیش/دردسر گذرنامه
پنجشنبه 1394/03/21

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، ۱۱۰ سال پیش/دردسر گذرنامه

در پایان برای آمدن به گرجستان تصمیمم را گرفتم…هرکس چیزی می‌گفت: از اوضاع درهم آنجا و ترس از راه یا از ارامنه یا جنگ تاتارها و کشتن مردم در خیابان‌ها…بعد از 25 روز با سختی زیاد 7 تومان دادیم و مجوزها را گرفتیم. روز سوم پیش کنسول روسیه رفتیم

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، ۱۱۰ سال پیش/فکر سفر به گرجستان
شنبه 1394/03/16

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، ۱۱۰ سال پیش/فکر سفر به گرجستان

انگار مرد برادرخونی گم‌شده‌ی خود را پیدا کند…«امیر عجیب» خودش گرجی بود…این حکم ممکن است باعث شود عده بسیاری از مردم روستا اعم از کشاورز و فقیر را بیچاره کند، به نام حکم من مقادیر زیادی از مردم به زور پول بگیرند و آیا پول مرا بدهند…می‌خواهم بروم گرجستان را ببینم…

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، 110 سال پیش/گرفتن حکم صدراعظم و دیدار گرجی ها
دوشنبه 1394/03/11

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، 110 سال پیش/گرفتن حکم صدراعظم و دیدار گرجی ها

سه، چهار روز صبح و بعداز ظهر در دارالحکومة می‌رفتیم. بالاخره با سختی بسیار توانستیم شکایتمان را مطرح کنیم…گفتند، حکم شما پیش یک خان است…پنج تومان به خان دادیم و حکم خود را گرفتیم…من چهار گرجی را می‌شناسم و اگر بخواهی تو را نزد آن‌ها می‌برم…از خوشحالی روی پا بند نبودیم…غلامرضا دم در مسافرخانه صدا زد: گرجی‌ها سریع بیایید همدیگر را ببینیم

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، 110 سال پیش/حمله سواره‌نظام حکومتی به روستا
شنبه 1394/03/9

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، 110 سال پیش/حمله سواره‌نظام حکومتی به روستا

سفری که 110 سال پیش دو فریدونشهری برای یک تجارت کوچک آغاز کردند و منجر به وقوع اتفاقات گوناگون و پرحادثه‌ای شد که آن‌ها را به طهران پایتخت کشاند. مسافران در قم شاهد بست نشستن اهالی یک روستا از ترس سواره‌نظام حکومتی بودند که به روستا حمله و زن‌ها را به اسارت گرفته و اموالشان را غارت کرده بودند.

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، 110 سال پیش/ غربت بعد از رفتن راهزنان
چهارشنبه 1394/03/6

سفرنامه از فریدونشهر تا تفلیس، 110 سال پیش/ غربت بعد از رفتن راهزنان

سفری که 110 سال پیش دو فریدونشهری برای یک تجارت کوچک آغاز کردند و منجر به وقوع اتفاقات گوناگون و پرحادثه‌ای شد که آن‌ها را به طهران پایتخت کشاند. بعد از رفتن راهزنان دو مسافر فریدونشهری دست و پای بقیه را باز کرده و شب را غریبانه در خرابه‌ای می‌گذرانند.