چاپ خبــر

نگاهی گذرا به تقویم بختیاری

بختیاریها یکی از کهن ترین اقوام ساکن در فلات ایران می باشند که از دیر باز در محدوده جغرافیائی سلسله کوههای زاگرس ساکن بوده اند. بررسی های باستان شناسی این منطقه به ویژه زاگرس میانی ما را با دنیائی کهن که روایتگر هزاره های گمشده در دل تاریخ می باشند آشنا می سازد.

به گزارش سایت تحلیلی خبری پونه زار به نقل از اندیکا نیوز، یکـی از راههای پی بردن بـه قـدمت و دیـرینگی هـر قـوم و قببیلـه ای بررسـی سـاختاری رفتارها و هنجارهـا و آداب و رسـوم مردمـان آن قـوم مـی باشـد و بررسـی مقایسـه ای ایـن دستاوردها با دانسته‌های انسان از کهن الگوها و نیز باورهای جاری در هزاره های تاریخ از سپیده دم آن تاکنون است. علاوه بر آن از بررسی محدوده جغرافیای زیستی و تاریخی انسانها نیز می توان پی به پیشینه تاریخی اقوام ساکن در آن محدوده جغرافبائی پی برد.

بختیاریها یکی از کهن ترین اقوام ساکن در فلات ایران می باشند که از دیر باز در محدوده جغرافیائی سلسله کوههای زاگرس ساکن بوده اند. بررسی های باستان شناسی این منطقه به ویژه زاگرس میانی ما را با دنیائی کهن که روایتگر هزاره های گمشده در دل تاریخ می باشند آشنا می سازد. هزاره هائی که گرچه اندک در خصوص آنها می دانیم اما همین اندک دانسته ها آنچنان درخشان و خیره کننده اند که نمی توان به سادگی از کنارشان گذشت.

به موازات طلوع تمدن عیلام در زاگرس سیر مدنیت و ایجاد سکونت گاه های متمرکز در این حوزه آغاز گردید و به تبع آن جریانهای فکری و اعتقادی نیز به وجود امد و نوعی نظام فلسفی و اعتقادی قدرتمند در این محدوده حیات خود را آغاز کرد. اما این تمام داستان نیست. جنگ و ستیزهای اقوام ساکن در منطقه میان رودان و بروز پدیده های متعددی همچون مهاجرت و تقابل افکار وعقاید اقوام مختلف به رشد وگسترش این نظام فلسفی کمک نمود پس از طی چند هزار سال تمدن عیلام از نقطه نظر سیاسی با حملات همسایگان و اقوام مهاجم دچار بحران گردید، به گونه ای که از بعد سیاسی تمدن عیلام منقرض گردید.علی رغم از میان رفتن این اقتدار سیاسی دستاوردهای مدنی در این محدوده با قدرت هر چه تمام تر به حیات خود ادامه داد.

ظهور آریائی های مهاجر در محدوده زاگرس میانی و همزیستی با بازماندگان تمدن عیلام و بهره گیری از اندیشه های عالی مدنیت این مردمان به خلق اندیشه های نوین کمک قابل توجهی نمود.

برخی از صاحب نظران محدودۀ جغرافیائی مسجدسلیمان و اندیکا را به عنوان یکی از پایگاه های رسمی هخامنشی ها در محدوده انشان دانسته که با اتکا به داشته های بومیان منطقه شالوده های تمدنی جهان گیر را پی ریزی نمودند. آثار بر جا مانده در معبد باستانی «سر مسجد» و «برد نشانده» و شباهت سبک و سیاق معماری این دو منطقه با آثار بر جای مانده در شهر پاسارگارد تا حدی است که باستان شناسانی هم چون گیرشمن معابد برد نشانده و سر مسجد را نیای تخت جمشید قلمداد نمایند.

ما در این مجال قصدمان نگرشی بر شیوه گاهشماری ساکنان سرزمین بختیاری است و آنچه در پیش آمد، پیش درآمد بود برای رسیدن به این مهم و بیان قدمت این مردمان.

شیوه گاهشماری بختیاری ها هنوز که هنوز است مبتنی بر نظام گاهشماری دوران باستان است و این شیوه هم چون بسیاری ار اعتقادات و آداب ورسوم این مردمان از جمله اعتقاد به حیات در کلیت هستی و تقدس مظاهر طبیعی هم چون درخت و سنگ و ماه خورشید و آتش هنوز که هنوز است علی رغم گذشت هزاره های سخت، بکر و دست نخورده باقی مانده اند و بازندگی این مردمان پیوندی نا گسستنی یافته اند. زندگی مبتنی بر نظام شبانی و دام پروری و اجبار کوچ از گرمسیر بـه سـرد سیر و برعکس و اتکا به شیوه کشاورزی جهت بر آورد نیاز معاش باعث ایجاد شیوه گاهشماری خاصی گردید.

اگر چه دانسته های نگارنده در خصوص این شیوه گاهشماری بسیار مختصر است اما این مقاله می تواند دریچه ای را رو به این افق بگشاید تا دیگر عزیزان و اندیشمندان با نگاهی دقیق تر به این مبحث بپردازند. گاهشماری در نزد بختیاری ها نه بر اساس تقسیم بندی روز و ماه بلکه بر اساس تقسیم بندی چهارگانه فصلی است به این شیوه که هر فصل به دوره ای ۹۰ روزه خود به دو بخش عمده ۴۵ روزه تقسیم می شوند. و بنا بر اعتقادات هر فصلی از یکم تا چهل و پنجم رو به تکامل می نهد که روز چهل و پنج اوج تکامل است و از چهل وپنج به بعد رو به فترت می گذارد.

بختیاریها کوچ بهاره خود را از چهاردهم بهار به بعد از گرمسیر به سوی مناطق یبلاقی آغاز و خاتمه این کوچ هفتادمین روز از فصل بهار است که در روز هفتادم به استقرار گاههای ایلی منتهی می شود و کوچ پائیزه نیز از شصتم تابستان آغاز و تا هشتادم تابستان ادامه و استمرار دارد. البته این مقیاس بر اساس تغییرات خاص اقلیمی مانند خشکسالی گاهی دچار تغییر نیز می گردید اما روال معمول به این گونه بوده.

در گاهشماری فصل تابستان به واسطه گرم بودن گرمسیر بختیاری شکلی خاص از گاهشماری را دارد. از یکم تا چهل و پنجم اوج گرما می باشد و در یک حرکت ۱۵ روزه گرما رو به کاستی می نهد و از چهل و پنجم تا شصتم سیر کاهش دمای هوا اندک و نامحسوس است اما از شصتم به بعد سرعت کاهش دما و کوتاه شدن روزها بصورت کامل محسوس است. فصل پائیز که مقارن با استقرار در مناطق گرمسیری است نیز به دو نیم فصل ۴۵ روزه تقسیم می شود که اطﻼعات ما در این خصوص اندک است اما در خصوص فصل زمستان اطﻼعات بیشتری در دست می باشد.

این فصل به سه بخش تقسیم می شود:

۱- چلۀ بزرگ ۲- چلۀ کوچک ۳- ششه دالو

۱- چلۀ بزرگ: از اول دی تا دهم بهمن است و از این رو شب اول دیماه به شب چله معروف است.

۲- چلۀ کوچک: برخلاتف نامش که چله خوانده می شود دوره ای ۲۰ روزه می باشد که از ۱۰ بهمن تا اول اسفند می باشد و در مجموع دو چله ۶۰ روز به طول می انجامد.

بختیاریها به ۴ روز پایانی چله بزرگ و ۴ روز آغارین چله کوچک «چار چار» می گویند .

۳- ششه دالو: شصت و یکم تا شصت و ششم دوره ای به نام «ششه دالو» آغاز می شود که این نامگذاری داستان خاص خودرا دارد که منشاء آن همین تقسیم بندی گاهشماری است که این داستان نمادین، نمادی از وضعیت جوی واقلیمی است. به باور من دالو (پیرزن) می تواند نماد زمین باشد که دارای ۲ فرزند است که همانا چله بزرگ و چله کوچک می باشند و طی فرایند داستانی فرزند بزرگ به جستجوی منطقه ای خوش آب وهوا برای ادامه زندگی مادر پیرش راهی سفری بی بازگشت است و پسر کوچکتر نیز در پی برادر بزرگ روانه این سفر می باشد و مادر پیر که نا امید از بازگشت فرزندان است ضمن زمزمه شعری می گوید:

احمدیل رهه مهمدیل رهه دل به چه کنم خش / ور دارم چُمت ی نه عالم زنم تش

(احمد رفته، محمد رفته، به چی دل خوش کنم؟/ چوب نیمسوزی بردارم و دنیا را به آتش بکشم!)

بنابر عقیده بختیاریها «چُمت» یا چوب نیمسوزی که دالو میخواهد آن را انداخته تا عالم را بسوزاند هر ساله یا به دریا می افتد (که نماد سالی پر باران و پر برکت است) و یا به خشکی افکنده می شود (که نماد خشکسالی و سختی و کم بارانی است) و سوزنده بودن سرما در این وضعیت پس از این دوره ۶ روزه تا پایان اسفند خود به چند دوره کوتاه مدت تقسیم می شود. دوره هائی که از آن با اصطﻼحاتی چون جا جُمن و… نام برده می شود که یک مورد آن اختصاص به انجام دگرگونی -به واسطه پایان سرما وآغاز بهار- اختصاص به نظافت و جابجائی در سکونت گاه می باشد.

دوره ای دیگری به سایه می باشد که بواسطه گرم شدن هوا رو به سایه سار می نهند و یک دوره دیگر که بر اساس تفکر نیا پرستی اقدام به تهیه خیرات برای ارواح در گذشتگان می پردازند که در این خصوص مقاله ای به قلم نگارنده به چاپ رسیده است .

به هر روی شیوه گاهشماری بختیاری بسیار دقیق بوده اما بواسطه شفاهی بودن فرهنگ مردمان این دیار ثبت وضبط نگردیده. هر پیرزن و پیرمرد بختیاری گنجینه ای است از باورها واعتقادات که با مردنشان بخشی از فرهنگ این دیار برای همیشه در دل خاک مدفون میشود. فرهنگی که چنان غنی و پربار است که می باید به ثبت وضبط آن برای انتقال به آیند گان همت گماشت. باز هم تکرار می کنم این نوشته نگاهی گذرا و محدود به گاهشماری بختیاری داشته و این تنها بخشی از یک «پازل» بنام فرهنگ بختیاری است که باید تکه های آن را در کنار هم قرارداد تا به شکلی کامل دست یافت. امید آنکه پژوهشگران دیگری این بخش وسایر بخشها را کامل کنند تا بتوانیم هدیه ای ارزشمند را به آیندگان اهدا نمائیم.

آرمان موری احمدی

  1. زندگی بی بی مریم بختیاری
    بی بی مریم بختیاری دختر حسینقلی خان ایلخانی، خواهر علیقلی خان سردار اسعد مادر علیمردان خان بختیاری بود. او از زنان مبارز عصر مشروطیت است.
    او از زنان تحصیل کرده و روشنفکر عصر بود و به طرفداری از حقوق زنان و آزادیخواهانِ جنبشِ مشروطه برخاست. وی به دلیل زندگی ایلیاتی در فنون تیراندازی و سوارکاری ماهر بود و چون همسر و جانشینِ خان بود عده‌ای سوار در اختیار داشت و در مواقع ضروری به یاری مشروطه خواهان می‌پرداخت.
    نقش بی بی مریم در فتح تهران
    بی بی مریم، یکی از مشوقین اصلی سردار اسعد بختیاری برای فتح تهران محسوب می‌شد. وی طی نامه ها و تلگراف های مختلف بین سران ایل و سخنرانی های مهیج و گیرا، افراد ایل را جهت مبارزه با استبداد صغیر (استبداد محمدعلی شاهی) آماده می‌کرد و همواره، به عنوان یکی از شخصیت‌های ضداستعماری و استبدادی عصر قاجار مطرح بوده‌است.
    بی بی مریم بختیاری، قبل از فتح تهران، مخفیانه با عده‌ای سوار وارد تهران شده و در خانه پدری حسین ثقفی منزل کرد. به مجرد حمله سردار اسعد به تهران، پشت بام خانه را -که مشرف به میدان بهارستان بود- سنگربندی نمود و با عده‌ای سوار بختیاری، از پشت سر با قزاق‌ها مشغول جنگ شد.
    او شخصاً تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگید. نقش او در فتح تهران، میزان محبوبیتش را در ایل افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت، به طوری که به لقب سرداری مفتخر شد.
    حمایت از آزادیخواهان مشروطه
    منزل او مأمن و پناهگاه بسیاری از آزادیخواهان عصر مشروطه بود. به طوری که هنگام فتح اصفهان توسط روس‌ها (در جنگ جهانی اول)؛ فن کاردف، شارژ دافر سابق آلمان، به خانه سردار مریم بختیاری پناه برد و مدت سه ماه و نیم در پناه او بود، .
    به پاس حمایت‌های سرسختانه، بی بی مریم از ویلهلم دوم (امپراتور آلمان) کمان تمثال میناکاری و الماس نشان و همچنین صلیب آهنین خود را، که مهمترین نشان دولت آلمان بود برای او فرستاد و وی تنها زنی بود که در دنیا توانست به دریافت این نشان نائل آید.جریان مبارزات سردار مریم بختیاری با انگلیس‌ها در طی قرارداد ۱۹۱۹ و کودتای ۱۲۹۹ همچنان ادامه یافت به طوری که دکتر محمد مصدق، حاکم فارس در زمان کودتای ۱۲۹۹، پس از مخالفت و عزل از اصفهان راهی بختیاری شد و مدتها مهمان بی بی مریم بود.
    سردار مریم بختیاری، در سال ۱۳۱۶هـ. ش، سه سال پس از کشته شدنِ فرزندش علیمردان خان بختیاری در اصفهان در گذشت. او در تخت فولاد اصفهان بخاک سپرده شده است

    كتاب خاطرات سردار مريم (از كودكي تا آغاز انقلاب مشروطه) در برگيرنده خاطرات مريم بختياري معروف به بي بي مريم، دختر حسينقلي خان ايلخاني بختياري مي باشد كه وقايع زندگي خود را از دوران كودكي، با كشته شدن پدرش توسط ظل السلطان آغاز و با فتح تهران توسط برادرش سردار اسعد به پايان مي‌برد. سردار مريم در معرفي خود چنين نوشته است: «پدرم رئيس ايل هفت لنگ بود، پدر مادرم رئيس ايل چهارلنگ ها، بعد از مدتي پدرم ايلخاني متصل تمام ايل بختياري چهار لنگ و هفت لنگ شد..» بي بي مريم تنها فرزند يكي از زنان حسينقلي خان است كه هيچ خواهر و برادر تني نداشته و تحصيلات خود را مديون سردار اسعد مي‌داند و مي نويسد كه سردار به گردنش حق پدري داشته است.
    بي بي مريم از زنان با سياست و كياستي است كه در ايران كم نبودند. او در كتاب خود اشاره‌اي جالب به سياست مصرف‌گرايي مي‌كند كه چگونه مي تواند يك دولت و ملت را به زانو در آورد: «اكنون در طهرانم دو روز قبل با چادر رفتم مغازه اي در خيابان لاله زار ديدم درون يك مغازه چارقدفروشي خيلي اشياء طلا و جواهر زير آيينه گذاشته است به صاحب مغازه گفتم : اينها مال فروش است. جواب داد خير خانم اينها را خانمها گرو چارقد تور گذاشته اند. دنيايي افسوس خوردم به بدبختي ملت بيچاره ايران كه اين قدر بي علم و بدبخت مي باشد. آنچه پول در مملكت بود عوض همين چيزها و امثال همين چيزها به خارجه رفت…».
    بخشی از متن کتاب را با هم مرور می کنیم: «عزیز‌‌ترین برادرهایم به چشم خود می‌‌دیدم که برای مرگ می‌‌روند. جوان‌‌‌های رشید بختیاری و سواران ایل برای مقابله با اردوی نظامی در حرکت بودند. واقعاً تمام جوان‌‌‌های رشید بختیاری برای مردن می‌‌رفتند…. به آن‌‌ها گفتم اگر تمام مرد‌‌های رشید بختیاری شهید شدن، تمام زن‌‌‌های بختیاری را جمع نموده کفن بگردن، تفنگ بدست برای شکست دادن دشمن رو به طرف اردوی استبداد حرکت می‌‌کنیم، قبل از آن‌که گرفتار دست دشمن شویم، خود را بکشتن می‌‌دهیم…. سواران که از جلوی قلعه رفتند، رفتم میان اطاق سرم را پائین نمودم، قرآن بسر گرفتم، توفیق و موفقیت فامیلم را از خداوند خواستم…» (ص ۱۸۲ و۱۸۳)
    خاطرات سردار مريم بختياري منبعي منحصر به فرد در خصوص روابط فرزندان حسينقلي خان ايلخاني است و درضمن روايت ” يك نفر زن ايراني و از ايل بختياري ” از شرايط سياسي و اقتصادي با انشايي بسيار روان، شيوا و خالي از هر تكلفي مي باشد.

  2. ممنون پونه زار ، عالی بود.

  3. بختیاری می گه :ازحسن توجه شما پونه زارممنونیم.

  4. از حسن توجه شما به پیشینه ی این قوم * سپاسگذاریم …

Go to TOP