به گزارش سایت تحلیلی خبری پونه زار؛ مردم به عنوان بدنه اجتماعی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، مهمترین رکن این حکومت هستند. لذا باید به ایشان بها داده شود.
این بها دادن هم باید در رسیدگی به امور مردم باشد و هم باید ارزش و احترام قائل شدن برای مردم باشد. هم باید رفاه اجتماعی ایشان در عرصههای مالی، اجتماعی و غیره تأمین شود که یک موضوع سخت افزاری است و هم باید از لحاظ روحی و روانی مراقب حفظ شأن و احترام مردم بود که یک موضوع نرم افزاری است.
در رابطه با موضوع اول تقریباً موضوع روشن است و نیاز به بسط دادن آن نیست. این نوشتار در پی تشریح موضوع دوم یعنی حفظ ارزش نرم افزاری مردم در حکومت است.
در یک خانواده زمانی یک جزء خانواده که میتواند، آقا یا خانم یا فرزندان باشند، خود را محترم و با اهمیت میدانند، که در مسائل خانه مشارکت داده شوند. این مسائل هم تصمیمگیریهای خانه را شامل میشود و هم طرح مسائل نزد ایشان را. این جلوه نرم افزاری احترام در یک خانواده است.
در بُعد جامعه نیز همین است. به لطف دموکراسی برقرار شده در کشور، مردم در تصمیمگیری راجع به انتصاب مسئولان از صدر تا ذیل، دخیل هستند و در طول 47 سال بعد از انقلاب تقریباً سالی یک انتخابات را برای انتخاب شورای اسلامی شهر و روستا، نماینده مجلس شورای اسلامی، نماینده مجلس خبرگان و رئیس جمهور داشتهاند.
به همین سبب هم در هر انتخابات قشری با طرز تفکری خاص، مسئولیتها را برعهده گرفتهاند؛ از انقلابیون گرفته تا غربگراها و لیبرالها و تکنوکراتها.
اما در مورد در میان گذاشتن مسائل با مردم آن طور که باید و شاید رفتار نشده است. این مسأله به مرور احساس غریبی را به مردم دست میدهد. گستره این بحث هم از شفاف نبودن عملکرد برخی مسئولان و دستگاهها برای مردم گرفته تا بیان نکردن بسیاری از مسائل عادی مانند پروندههای فسادی که خبری از آنها در فضای عمومی رسانهای کشور منتشر میشود را شامل میشود.
مردم وقتی میبینند مسئولان زیادی در مقابل شفافیت مقاومت میکنند، یعنی مقاومت میکنند که عملکرد خود را به مردم اعلام کنند، میفهمند این مسئول درصدد پنهان کردن موضوعی از مردم است. لذا منتظر واکنش دستگاه قضایی که مطابق قانون مسئولیت رسیدگی به این موضوع را برعهده دارد میمانند. وقتی خبری نمیشود و چیزی نمیبینند، ممکن است از مسئولان نظام دلسرد شوند و ممکن است تحلیلهایی از جنس راننده تاکسیها به سراغشان بیاید که همه اینها … .
زمانی که اعلام میشود فلان دستگاه یا فلان مسئول در کاری کوتاهی کرده و فسادی به همراه داشته یا خسارتی به کشور وارد کرده است، این حرف به گوش مردم میرسد. امروز دیگر اکثریت مردم از طریق تلفن همراه خود و رسانههای خبری، به روز و در لحظه از مسائل ریز و درشت مملکت خبر دارند. منتظر واکنش میشوند. ولی وقتی واکنشی نمیبینند دلسرد میشوند.
برخی رفتارها از طرف بعضی از مسئولان به گونهای است که انگار نه انگار، مردمی وجود دارند و نظارهگر امور ایشان هستند. در حالی که مسئولان باید بدانند به واسطه فضای مجازی و رسانهها گویی در یک ویترین قرار دارند و مردم اعمال و رفتار و حاصل فعالیت ایشان را میبینند.
این که مسئولی یک مجرم اقتصادی یا سیاسی را به عنوان مشاور و معاون و مسئول روابط عمومی و غیره قرار میدهد، از چشم مردم دور نمیماند. هر چند ممکن است این مردم در لحظه واکنشی نسبت به این مسأله نداشته باشند اما این اقدام موجب ایجاد یک سری نگرش در هر گروه از مردم میشود. آن انقلابی بصیر در مرحله اول پی به ناکارآمدی این مسئول میبرد. آن مردم دیگر وقتی میبینند کسی کاری با چنین انتخابی ندارد به گونهای دیگر نسبت به کل نظام، دستگاه قضا و غیره بدبین میشوند.
مردمی که میبینند مسئولی از پذیرش قانون سر باز میزند، یا مسئولی از پذیرش شفافیت سر باز میزند، خب معلوم است که میفهمند این مسئول دچار مشکل است. شاید این مردم در لحظه کاری نکنند، اما منتظر برخورد سایر اجزای حکومت میمانند و اگر این را نبینند، رفتار غلط ان مسئول را به پای کل حکومت مینویسند.