چاپ خبــر

روایتی متفاوت از کشف پیکر 175 غواص شهید و لو رفتن عملیات کربلای 4

دوستانی که در اروند و شلمچه شاهد شهادت غواصان بودند خون یک شهید هم جوی خون راه می انداخت، خارج از موضوع نشوم این که آقای باقرزاده از شهدا چنین گفته اند جای ابهام دارد، چون غواصان داخل آب بودند آیا به خشکی این تعداد یک جا رسیدند و اسیر شدند و بعد مظلومانه به شهادت رسیدند؟

به گزارش سایت تحلیلی خبری پونه زار به نقل از آناج، هفته گذشته بود که سردار باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح از کشف پیکر 175 غواص شهید دوران دفاع مقدس خبر داد.

وی بیان کرده بود این شمار پیکرهای مطهر متعلق به غواصان عملیات کربلای 4 است که با دستان بسته به شهادت رسیده و با توجه به اینکه هیچ جراحتی در زمان کشف نداشته اند به نظر می رسد که زنده به گور شده‌اند.

انعکاس این خبر در رسانه ها کافی بودتا هر کسی از ظن خود یار من بشود! از کارشناسان و نویسندگان تا هنرمندان و بازیگران با انتشار مطالب و عکس هایی از  رزمندگان غواص در هشت سال دفاع مقدس نسبت به این خبر واکنش نشان دادند و ابراز تاثر نمودند.

در این بین، اظهاران رزمنده تبریزی سال های آتش و خون کشورمان نیز در این مورد شنیدنی است.

حاج بهزاد پروین قدس، هنرمند و رزمنده لشکر 31 عاشورا از شاهدان عینی عملیات کربلای 4 می باشد، در ادامه صحبت های وی در مورد انتشار خبر کشف پیکر 175 شهید غواص می آید:

مطالب دوستانی که می گویند چرا آتش پشتیبان ده ها هزار رزمنده ایرانی تهیه نشد و آنها آنچنان گرفتار ارتش بعث شدند که دشمن با افتخار بکوید صد در برابر یک، کشتیم؟ مرا به یاد اخبار رادیوهای بیگانه و رادیو بغداد در روزهای عملیات کربلای چهار می اندازد که ادا کردند بیست هزار ایرانی را کشتیم در حالیکه وقتی اولین دسته غواصی وارد آب شد، فرمانده لشگر وقت امین شریعتی به ما در تیپ دستور داد نیروها را برگردانید و بگویید تا صبح نشده با هر وسیله ای شده تا اجاقلو عقب بکشند و اگر صبح من کسی را در منطقه ببینم خودم میزنم! اول باور نکردیم تا اینکه احد مقیمی دستور را تایید کرد و گفت عملیات لو رفته و با لباس غواصی یا بدون لباس و سلاح و با هر وسیله ممکن خود را به عقبه برسانند.

آخرین نفر بنده، منصور عزتی، احد مقیمی، سید فاطمی و … با مقداری کالک و نقشه، راهی عقبه شدیم. نیروهای بعثی عراق باور نمی کردند با این سرعت این همه نیرو اعم از لشکر، یگان، واحدها بتوانند منطقه را خالی کنند فلذا صبح روز بعد فقط اخبار رجزخوانی بود که شنیده می شد و به حدی عراق، منطقه خالی را زیر آتش توپخانه حتی بمباران شیمیایی قرار داد که صدای انفجار تا سه روز تا چندین کیلومتر می آمد.

حال صحت و سقم مطلب آقای باقرزاده چیست، نمی دانم؟! و نظراتی که آقایان بدون علم به موضوع افاضه می فرمایند و بسیج سپاه تدبیر فرماندهان را زیر سوال می برند و برخی هم که انگ سیاسی کاری و امثالهم می زنند بایستی در حد قد و قواره خود سخن گویند و بدانند اگر استدلال کوته فکرانه اینچنینی بود دیگر کربلای 5 بعد از 14 روز اجرا نمی شد. قبل هر نظریه بهتر است با بوی باروت خرده ها صحبتی داشتید و بعد تحلیل می کردید.

بنده شاهد عینی بودم همانطور که عرض کردم دسته ای از ما رها شد، شهیدانی مثل محمد صادق جاویدی که با اشنوگر زیر آب به طرف “ابوالخصیب” در حرکت بودند در تنگه “ام الرصاص” با مانع برخورد کردند و هواپیماهای عراق انبوه منور ریختند در همان لحظات که فرماندهان از لو رفتن عملیات خبر دار شدند دستور لغو و عقب نشینی دادند. در این اثنا غواصانی در آب شهید شدند و بنده به غواص شهید حبیب هاتف گفتم مگر ندیدید از عقبه نیرو قطع شد و نفر جلویی را زدند و شما ادامه دادید و به محور ام الرصاص زدید؟!

گفت: اولاً لغو عملیات را نفهمیدیم چون در آب رها شدیم، دوماً در آن لحظه گفتم ما برای عملیات آمدیم، باید یک آن حرکتمان فقط برای رضای خدا باشد، او با شهید محسن اقدمی و رضا دخلی تا جزیره “ام الرصاص” پیش رفتند.

دوستانی که در اروند و شلمچه شاهد شهادت غواصان بودند خون یک شهید هم جوی خون راه می انداخت، خارج از موضوع نشوم این که آقای باقرزاده از شهدا چنین گفته اند جای ابهام دارد، چون غواصان داخل آب بودند آیا به خشکی این تعداد یک جا رسیدند و اسیر شدند و بعد مظلومانه به شهادت رسیدند؟

بنده فیلم عراقی ها از اسرای غواص کربلای چهار را دارم، به این تعداد نیست، حال این شهدا از کدام لشکر و محور است باید بررسی شود، مطلب دیگر فرماندهان و نیروها این درک و فهم را داشتند و در کوچکترین ابهام تعمق می کردند تا چه رسد به آقای هاشمی.

فلذا به نظر حقیر لو رفتن همان شب ساعت اولیه فهمیده شد، بعد کارشناسان نظامی آواکس های عربستان را دخیل می دانستند و دستور لغو عملیات نیز در محور ما در دقایق اولیه عملیات صادر شده بود، البته این را نیز اضافه کنم مزدوران بعثی جنایت بی شماری را در جنگ داشتند که در این مجال نمی گنجد.

Go to TOP