فلسفه پوششی که خدای حکیم برای ناموس خلقت واجب کرده است
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری پونه زار به نقل از ندای اصفهان، فلسفه حجاب از مسائل مهمی است که آگاهی از آن می تواند از پایه های تحقق فرهنگ پوشش اسلامی گردد و به آن عمق و معنا بخشد؛ زیرا به این سوال مهم زنان که «چرا باید با حجاب باشیم» پاسخ می دهد. پوشش دینی از فلسفه ی متعددی برخوردار است که در این مجال به برخی موارد اشاره می کنیم:
*ارزش والای زن:
زن از دیدگاه اسلام دارای شخصیتی شایسته و رسالت و موقعیتی الهی است که می تواند مدارج کمال را طی کند و به مراتب عالی انسانیت برسد. زن زینت بخش آفرینش انسان و افق روح او، تجلیگاه رحمت است. زن مظهر ظرافت و جمال آفرینش است و اصلاح جامعه درگرو تقوای زن است و زن مربی بشر است و می تواند با تربیت فرزندی امتی را رهایی بخشد.
حال جایگاه والای زن، این گوهر آفرینش، اقتضا دارد که در صدف حجاب قرار گیرد تا ارزش های او حفظ شود. و این است فلسفه پوششی که خدای حکیم برای ناموس خلقت واجب کرده است.
ادعای آزادی فحشا و سکس تئوریزه می شود و حتی قانونی می شود و بدتر از آن تبلیغ و تشویق می شود و زن در کنار آبجو فروخته می شود زنی که امانت الهی است و صاحب کرامت و شرافت است.
*امنیت و آرامش زن:
نفس آدمی دریایی از تمایلات و خواسته های اوست که مهم ترین آن ها به خوراکی ها، امور جنسی و مال و جاه مربوط است.
با توجه به قدرت بالای این امیال نفسانی ازجمله تمایلات جنسی، به شهوت و طمع مردان هوس باز دامن می زند و آنها را به یک کانون جدی خطر مبدل می سازد که به سلب امنیت و آرامش زن منتهی می گردد. آنچه می تواند از این ناامنی و تیر نگاه های زهرآلود و سخنان آزار دهنده پیشگیری کند پوشیدگی زن از چشم های نامحرمان است که با حجاب کامل اسلامی عملی خواهد شد.
چشم فروپوش چو دُر در صدف تا نشوی تیر نگه را هدف
قرآن کریم با اشاره به این فلسفه حجاب در آیه ۵۹ سوره ی احزاب فرموده است:
«ای پیامبر! به زنان و دخترانت و زن های مومنان بگو خود را با چادر بپوشانند که این پوشش برای آنکه به عفت شناخته شوند بهتر است تا (از تعرض هوسرانان) آزار نبینند.»
*پایه های حجاب:
حجاب یک عمل ظاهری و گسسته از عوامل، پایه ها و فرهنگ پوشش اسلامی نیست بلکه خیمه عفاف بانوانی است. که آن را بر پایه های خود استوار کرده اند، چنانچه این پایه ها در وجود هر خانمی بوجود آید حجاب در او شکل خواهد گرفت. از جمله ی این پایه ها می توان به ایمان و تقوا و آگاهی اشاره کرد.
ایمان به خدا و ترس از آخرت و پرهیزگاری، انسان را به سمت اجرای احکام الهی می کشاند و مانعی برای نافرمانی حضرت حق است و آگاهی از سیمای زن، حقیقت حجاب و فلسفه و آثار آن به عمل زن برای حفظ حجاب معنا و ارزش می دهد و دوام آن را تضمین می نماید.
در ادامه بحث ترجیح می دهم توجه شما را به گفتاری از استاد حسن رحیم پور ازغدی جلب کنم که بسیار روان و بی تکلف و زیبا به بررسی حجاب و پرسش های مطرح شده پیرامون آن پرداخته اند و در دل بحث به آثار حجاب و بدحجابی اشاره نموده اند:
«انسانیت نباید تحت الشعاع جنسیت قرار گیرد. نقش جنسی زن و مرد فرق دارد پس نوع انگیزه ها و روانشناسی جنسی و روحیات و استعداد این دو فرق دارد پس در بخشی از احکام حجاب زن و مرد باید فرق وجود داشته باشد.
پیام یک زن با حجاب این است که من قبل از اینکه زن باشم انسانم، باید مرا به رسمیت بشناسی به عنوان یک انسان، زن هستم ولی فقط برای همسرم. در فرهنگ برهنگی زن باید خود را با دیگران تطابق دهد. زن برهنه هدف نیست بلکه وسیله ای است در خدمت اهداف دیگران. این یعنی بدترین نوع مردسالاری. حجاب زن مبارزه با مردسالاری های افراطی و ضدزن است. آیا اینکه زن برهنه باشد تا ارزش داشته باشد و زن پوشیده هویت و ارزش ندارد زن سالاری است؟ این عین مردسالاری است!»
اولین کسانی که زن را برهنه کردند بزرگ ترین خدمت را به مردان فاسد و بزرگ ترین خیانت را به زن کردند. اگر حجاب در کار نباشد زن استثمار می شود.
هدف این مردان فاسد، تمتع بدون مسئولیت پذیری اخلاقی و قانونی و حتی بدون عاطفه و احساس است و فقط بدن و چهره ی زن را می بینند.
آیا واقعاً این توهین به زن نیست؟! چنین مردانی زن را به عنوان یک انسان انکار می کنند ولی اسلام می گوید این مرد، مردِ تو نیست، مشتری توست. در خانواده ی اسلامی زن دارای کرامت و شأن بالاست. در روایات داریم که مرد مومن مردی است که طبق خواست خانواده اش عمل می کند و مرد منافق مردی است که خانواده اش را مجبور کند طبق خواسته های او عمل کنند. این عین فرهنگ ماست. اگر شما می خواهید اسمش را زن سالاری بگذارید. مهم این است که در فرهنگ اسلامی نه زن سالاری داریم نه مردسالاری. حق سالاری داریم. زن و مرد باید وظایف خود را انجام دهند. خداسالاری و حق سالاری و عدالت سالاری درست است.
ولی در فرهنگ برهنگی، زن به نام آزادی از خانواده خارج شد و به پشت ویترین ها رفت و جنسیت فروشی کرد. آزادی زن مطرح شده در اینگونه جوامع، سیستماتیک ترین شکل تنزل هویت زن به جنسیت اوست.
در ادامه به سوالاتی می پردازیم که هر کس بخواهد به مسائل حجاب فکر کند باید در مورد این سوال ها اندیشه کند.
۱- آیا برهنگی زن آسیب پذیری او از لحاظ امنیت اجتماعی را بیشتر می کند یا کمتر؟ کدام زن امنیت بیشتری دارد؟ ممکن است یک زن بی حجاب با هدف عرضه ی جنسی این کار را نکند ولی واقعیت این است ک مردان فاسد خیابان کاری به هدف زن ندارند ولی آیا کارکرد برهنگی زن نوعی فراخوان و علامت مثبت دادن به مردان تلقی نمی شود ولو اینکه زن این هدف را نداشته باشد؟
در اینجا سوالی که مطرح است اینکه پس چرا در جوامع ما که حجاب وجود دارد، زنان چادری نیز در خیابان در معرض متلک شنیدن و توهین هستند؟ به چه علت فشارهای جنسی وجود دارد؟
راه حل اسلام برای این مساله چیست؟ اسلام از یک طرف حجاب را مطرح می کند که فضای اجتماعی آلوده نشود و از طرف دیگر یک منبع نیرومند و قوی را معرفی می کند با ازدواج آسان.
اگر به احکام اسلام عمل کنیم چیزی به نام عقده ی جنسی به وجود نمی آید. ولی اگر از یک طرف رابطه ی آزاد را محدود کنیم و از طرف دیگر رابطه ی مشروع آن را با رسم و رسوم ها و موانع خودتراش ببندیم مسلماً عقده ی جنسی به وجود می آید.
و علت این عقده های جنسی در کشور ما همین اشتباهات خودمان است که راه ازدواج را بسته ایم. اسلام در اینجا هیچ تقصیری ندارد. اسلام راه معقول و اخلاقی را باز گذاشته است.
۲- آیا میزان تجاوز و خشونت جنسی علیه زن و حرص جنسی و بیماری های جنسی در جامعه برهنه بیش تر است یا جامعه متعادل و پوشیده؟ بروید آمار بگیرید که در جوامع این چنینی تجاوز و خشونت جنسی بیش تر است یا کمتر. در جامعه ی برهنه بسیاری از زنان هر هفته یکی دوبار کتک می خورند در حالی که اسلام زن را ریحانه می داند و پیامبر می فرمایند: از امت من نیست مردی که علیه مادر و دختر و همسرش خشونت داشته باشد.
بعضی ها آزادی کامل جنسی را می خواهند و می گویند که بعد از مدتی این حرص کم می شود! ولی باید گفت که غریزه ی جنسی را نمی توان آرام کرد و تا دم مرگ همراه فرد است.
۳- احترام انسانی و قلبی زن برهنه بیش تر است یا زن پوشیده؟ باید گفت که زن برهنه موضع شهوت مردان فاسد است نه محبت آن!
۴- آیا نظام خانواده و علاقه زن و شوهر به همدیگر و آرامش فرزندان در جامعه ی برهنه بیش تر و محکم تر است یاجامعه ی پوشیده و متعادل؟! در جامعه ی برهنه زن و مرد در بیرون خانواده ارضا می شوند و دیگر علاقه ای باقی نمی ماند، آمار فروپاشی خانواده در این جوامع به خوبی این را نشان می دهند.
۵- آیا آرامش روانی و محبت و روابط عاطفی در عرصه ی روابط زن و مرد در جامعه ی برهنه بیش تر است یا جامعه پوشیده؟! البته اشتباه نشود خیلی از استرس های جامعه پوشیده و اسلامی ربطی به حجاب ندارد، ربطی به اخلاق و احکام جنسی ندارد. مثلاً اینکه شهرداری به فلان شکل عمل می کند ربطی به اسلام ندارد ربطی به حجاب ندارد. توجه کنید در مسائل مربوط به حجاب و روابط جنسی آرامش روانی در خانواده اسلامی حاکم است. بسیاری از مشکلات در جامعه به علت بی نظمی و بی دقتی ومدیریت غلط و عدم تعادل در رفتار و عدم رعایت حقوق وظایف خودمان است. این مشکلات ربطی به اسلام ندارد. ولی چون ما در جامعه ی اسلامی هستیم این مشکلات را از چشم اسلام می بینند.
در جامعه ی غربی تعهد زن و مرد به هم بسیار کم است و به همین دلیل اصلاً محبتی شکل نمی گیرد و زن و مرد به رستوران می آیند و هرکدام جداگانه شام خودشان را حساب می کنند. این اصلاً در جوامع ما قابل تصور نیست. اگر هم در خانواده ای اتفاق بیفتد به علت این است که در این خانواده فرهنگ غربی حاکم شده است. در خانواده ی غربی زن و مرد حاضر نیستند بچه دار شوند چون اذیت می شوند و حوصله ی بچه داری ندارد و دولت مجبور است به خانواده پول بدهد تا بچه تولید کنند، می گویند در غیر این صورت تا چند سال دیگر تمام می شویم. در این خانواده کسی نگران بچه اش نیست. بچه ی ۱۴ ساله از خانواده بیرون می رود یا آن را از خانواده بیرون می کنند. در حالی که در جامعه ی ما پدربزرگ و مادربزرگ نگران جهیزیه ی نوه و نتیجه اش است. این تعهد مسلماً استرس ایجاد می کند و طبیعی است که این استرس ها در جوامع غربی نباشد. ولی استرس های محصول نوع روابط جنسی در جامعه ی برهنه فوق العاده بیشتر است.
۶- آیا حضور زن برهنه در عصه ی اجتماعی- علمی– سیاسی و… راحت است یا زن پوشیده؟!! یکی از اشکالاتی که به حجاب وارد می کنند این است که دست و پاگیر است! آیا حجاب مانع از حضور زن در صحنه های علمی و اجتماعی می شود یا اینکه برای زن این را فراهم می کند تا با حفظ حریم خود در اجتماع حضور داشته باشد. دیده می شود هر جایی که زن و مرد در یک محیط مختلط رفت و آمد دارند هر چه ارتباط بیشتر و حجاب کمتر باشد زن بیش تر تحت فشار است.
۷- آیا در جامعه ی غرق سکس و شهوت افراد تمرکز بیشتری برای فعالیت های خود و کارهای مفید دارند یا در جامعه ی پوشیده؟! در جامعه ای که زن همیشه به دنبال این است که چه کار کنم تا توجه بیشتری به من شود و زنان با هم مقایسه داشته باشند، زن تمرکز برای کار مفید علمی– اجتماعی ندارد. علاوه بر زن، مرد هم در اینجا تمرکزی ندارد چون مرد به شدت در این محیط ها آسیب پذیر است.
۸- عده ای می گویند حجاب مساله ای خصوصی است، چرا آن را قانون می کنید؟ در جواب باید گفت آیا حجاب خصوصی است یا عمومی؟ محیط خیابان و کوچه و تاکسی محیط خصوصی است؟! آیا در دنیا عرفاً لباس امری خصوصی است؟! آیا در هر جای دنیا هر لباسی خواستید می توانید بپوشید؟! بله، در بعضی کشورها دولت اجازه می دهد هر لباسی می خواهید بپوشید، چون برایش اخلاق مهم نیست. آنجا هم قانونی وضع می کنند که هر لباسی می خواهید بپوشید، پس آنجا هم قانون وجود دارد. نمی گوید چون امر خصوصی است پس قانونی برایش نمی نویسم، آنجا هم دولت دخالت می کند. قانونی است که برهنگی را مجاز می داند اما اگر لباسی با امنیت اجتماعی و بهداشت عمومی و اقتصاد تداخل پیدا کند قانون مانع آن لباس می شود همان طور که برای مقابله با حجاب قانون وضع می کند. چه طور شما برای منع حجاب قانون وضع می کنید و دخالت در عرصه ی خصوصی نیست ولی وقتی ما می خواهیم به نفع حجاب قانون وضع کنیم می گویید حجاب امری خصوصی است؟ آن ها می خواهند با این کار جهتگیری قانون را تعیین کنند نه اینکه معتقد باشند حجاب امری خصوصی است. چه طور برهنه کردن زن با الزام قانون پلیس عیب ندارد ولی الزام به برهنه نیامدن مخالف آزادی و حقوق بشر است.
۹- عده ای می پرسند ارتباط حجاب و آزادی چیست؟ آیا حجاب با آزادی منافات ندارد؟ باید به اینها گفت آیا قانون نفی آزادی است یا تمجید آزادی؟ اخلاق نفی آزادی است یا تمجید و به نفع آزادی؟ همه ی قوانین آزادی ها را محدود می کند. حجاب هم از این مقوله خارج نیست.
۱۰- بعضی خانم ها اگر قانون هم نباشد حجاب خود را حفظ می کنند و حتی اگر قانون ضد حجاب هم باشد باز هم حجاب خود را کنار نمی گذارند. شما از مادربزرگ هایتان بپرسید. زن ها برای حفظ کرامت خود چند سال خود را در خانه حبس کردند. چون اگر بیرون می آمدند ماموران رضاخان چادر را از سر آن ها می کشیدند. یکی از آنها می گفت «ما چند سال کوچه و خیابان را ندیدیم، اگر برای کاری ضروری هم بیرون می آمدیم چند تا مرد همراهیمان می کردند و نگهبانی می دانند تا پلیس نیاید». پس بعضی زنان حتی اگر رضاخان هم بیاید بالای سرشان، حجاب خود را بر نمی دارند چون آن را کرامت خود می دانند.
ولی بعضی خانم ها هستند که اینگونه دلبستگی به حجاب ندارند و دلشان می خواهد اگر منع قانونی نباشد حجاب خود را بردارند. عده ای می پرسند آیا این حجاب تحمیلی ارزش اخلاقی و عبادی دارد؟ یا اینکه اجباری است و ریاکاری است.
باید در پاسخ به اینها گفت: حجاب داشتن عبادت نیست که نیت بخواهد، عبادات هستند که بدون نیت باطل اند، اما حجاب که عبادت نیست، از قوانین اجتماعی است و باید رعایت شود مثل قانون های راهنمایی رانندگی، می خواهید نیت کنید می خواهید نیت نکنید. بحث ارزش معنوی در مورد حجاب مطرح نیست، حجاب یک قانون اجتماعی است که ارزش اجتماعی خود را دارد. البته این حجاب اجباری دیگری برای خود فرد تأثیر اخلاقی معنوی ندارد. حجاب اختیاری فضیلت و ارزش معنوی دارد. حجاب دختری که در دانشگاه فرانسه و امثال آن درس می خواند و سال آخر دکترا است و برای حفظ حجاب حاضر می شود از دانشگاه اخراج شود، این حجاب ارزش دارد. حجاب دختری که در کلاس او را به خاطر حجابش مسخره می کنند ارزش دارد. بعضی افراد اصلاً به خاطر همین حرف های دیگران حجاب را کنار می گذراند ولی خودشان می دانند که حجاب به نفعشان است.
۱۱- عده ای می گویند حجاب اجباری توهین و سوءظن به شعور مردان است!! آیا مگر مردان خودشان شعور ندارند که به زنان نگاه نکنند؟ نه آقا! اگر مسئله شعور است مردان شعور ندارند. اصلاً این به شعور مربوط نیست، این یک غریزه نیرومند است که باعث این نگاه می شود. این مثل این است که بگویی قوانین راهنمایی رانندگی توهین به شعور من شهروند است. اگر این جوری است باید گفت نه آقا شعور نداری چون الآن که چراغ راهنمایی هست هر روز ۱۰۰ تا تصادف می کنی چه برسد به اینکه قانون هم نباشد. پس این مساله ربطی به شعور ندارد.
۱۲- عده ای می گویند حجاب مبارزه با زیبایی و جمال است!! اتفاقاً اسلام نظر مخالف دارد و غریزه ی خودآرایی به خصوص برای زن را امری مشروع و درست می داند ولی در خانه برای همسر نه برای دیگران. می گویند عطر و آرایش زن در بیرون خانه حرام ولی در خانه مشکلی ندارد. اتفاقاً حجاب برای حفظ زیبایی و اعتدال، برای مواجه انسانی با زیبایی برای قربانی نشدن جمال روحانی در قبال جمال جسمانی، برای فدا نشدن جمال پیش پای شهوت است. لذا قرآن زینت ظاهر را منع نکرده و می گویند زینت خود را بپوشانید مگر بخشی از آن که ظاهر است.
۱۳- مطلب دیگری که مطرح می کنند این است که حجاب، اجتماع را خشن می کند!! باید به این ها جواب داد که نشاطی که با برهنگی و هرج و مرج اخلاقی تأمین می شود نه ماندگار است و نه بنیادین و تثبیت نمی شود.
با لیبرالیسم جنسی و کمونیسم جنسی بشر به نشاط هم نمی رسد، لیبرالیسم و کمونیسم می خواهند زن را از اموال عمومی معرفی کنند یعنی زن برای همه است و کرامت ندارد.
۱۴– چیز دیگری که می گویند این است که حجاب سیاسی و ایدئولوژیک است، حکومتی و دستورالعمل دولتی است برای زندگی خصوصی بشر. بله اگر شما حجاب را ایدئولوژیک و سیاسی بدانید عیبی ندارد. الآن حجاب نماد و سمبل است برای جوامع اسلامی. در فرانسه حجاب خانم های مسلمان مفهوم ایدئولوژیک و سمبلیک شده است و زن مسلمان با حجابش شناخته می شود. اصلاً خود آن ها می گویند علت اینکه حجاب را منع می کنند این است که وقتی یک دختر با حجاب در خیابان های پاریس راه می رود همه در ظاهر او را ندیده می گیرند ولی در دلشان همه به او درود می فرستند و حجاب بهترین تبلیغ اسلام در غرب است و به شدت افراد را جذب می کند. اکنون بیشترین میزان استقبال و روی آوردن به اسلام در انگلستان در بین خانم های تحصیل کرده است و بیشترین استدلال آن ها برای این امر ۲ چیز است:
«۱- حجاب که با آن حرمت و شخصیت پیدا می کنیم و اجازه نمی دهیم دیگران با نگاهشان ما را مصرف کنند و به ما توهین کنند ۲- حکم نفقه که زن هیچ مسئولیت اقتصادی ندارد و مرد باید با احترام نفقه زن را تأمین کند.» آن ها می گفتند دلنشین تر از این احکام نداریم.
*عل بدحجابی
و اما علل بدحجابی در افراد مختلف متفاوت است، عده ای محدود به خاطر فساد اخلاقی و فحشا به برهنگی روی می آورند، عده ای دیگر از روی جهل و بی اطلاعی. در واقع اصل رابطه این گونه افراد با دین قطع نشده است.
عده ای دیگر از روی تنبلی و راحت طلبی و افرادی دیگر از روی جوزدگی در محیط و کم شخصیتی به بدحجابی رو کرده اند. تربیت غلط خانوادگی و محیط اجتماعی نامناسب هم در بعضی افراد علت بدحجابی است. در بعضی افراد مسئله ی اضطرار و سرخوردگی روحی علت بدحجابی است. در مورد تعداد محدودی از افراد مسئله سیاسی علت است مثلاً با حکومت مشکل دارد و برای مقابله به سراغ بدحجابی می رود چون کار دیگری نمی تواند بکند.
لجبازی با خانواده در بعضی موارد منجر به بدحجابی می شود و در مورد بعضی افراد علت این است که ازدواج فرد دیر شده و برای پیدا کردن همسر مناسب و تشکیل خانواده، خود را عرضه می کند. همه ی این علت ها غلط و مطرود است و نباید آن ها را توجیه کرد ولی نباید در مورد آن ها به طور یکسان حکم کرد.
به قلم یک بانوی ایرانی (باتشکر از جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه های اصفهان و علوم پزشکی)
« لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ»
«زن لباس ستر و عفاف شما هستند و شما هم لباس و عفت آنها هستید»
«….. وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بالمعروف…..»
«….. برای زنان همانند وظایفی که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته ای قرار داد شده است.»