چاپ خبــر
علی‌اکبر شکارچی:

قبل انقلاب نیم نفسی از موسیقی سنتی باقی مانده بود و با انقلاب جانی تازه گرفت/ از مروارید سیاه اقیانوس الهام گرفتم

لی اکبر شکارچی گفت: زمان قبل از انقلاب نیم نفسی از موسیقی اصیل ایرانی باقی مانده بود که با پیروزی انقلاب اسلامی، جانی تازه گرفت. کمرنگ شدن موسیقی سنتی در رژیم سابق به دلیل گرمی بازار کاباره‌ها و موسیقی‌های وارداتی آن هم از نوع سطحی و مبتذل بود.

به گزارش سایت تحلیلی خبری پونه زار به نقل از فارس، علی اکبر شکارچی پیشکسوت موسیقی و نوازنده توانای کمانچه در طول فعالیت چندین ساله خود تا به امروز آثاری ماندگار برای ایران زمین خلق کرده است. او در سال 56 در جشنواره موسیقی باربد که مهم‌‌ترین جشنواره آن زمان بود، مقام اول تک‌نوازی کمانچه را کسب کرد. جشنواره‌ای که داورانی چون علی اکبر شهنازی، برکشلی و علی تجویدی داشت. شکارچی همیشه در کنار فعالیت‌های عملی موسیقایی‌اش به آموزش هم بهای بسیاری داده و در تمام این سال‌ها شاگردان زیادی را تربیت کرده است. او به همراه حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، محمدرضا لطفی و هوشنگ ابتهاج چند سال در آموزشگاه چاووش تدریس کرده و  چندین سال است که در آموزشگاه شخصی خودش مشغول تدریس است. شکارچی همچنین در خارج از کشور هم کنسرت‌های زیادی را برگزار کرده است. او اولین اجرا در خارج از کشور را حدود سال 73 با حسین علیزاده در چند کشور اروپایی انجام داد و علاوه بر آن در کشورهای نروژ، سوئد، فنلاند، سوئیس، اتریش، انگلیس، ایتالیا، فرانسه، کلمبیا و استرالیا کنسرت‌هایی را برگزار کرد. آنچه در ادامه می‌خوانید گفتگوی تفصیلی فارس با یکی از مفاخر موسیقی بومی و اصیل ایران است.

 

 

زاده چم سنگر جایی در مرز دو قوم بزرگ

*جناب شکارچی در ابتدای گفتگو اگر مایلید از روزهایی بگویید که تازه موسیقی را در روستایتان آغاز کرده بودید و بگویید اصلا چطور شد که به سمت موسیقی رفتید؟ 

از هفت سالگی با تاثیر از نوازندگان محلی در لرستان به موسیقی علاقه‌مند شدم. زادگاه من چم سنگر جاییست در مرز بین قوم لر کوچک (لرستان) و لر بزرگ (بختیاری) که رودخانه سزار مرز بین این دو را تعیین می‌کند. نظام فئودالی حاکم بر روستاها در رژیم سابق باعث شده بود که موسیقی تنها به منزل خان‌های آن زمان راه داشته باشد و مراسم سور و سوگ. آنها دارای نوازندگانی بودند که یکی از آنها هم کمانچه نواز بود و هم سرنا می‌زد. و نوازنده تنبک دهل را نیز می‌نواخت. آنها در مراسم شادی و عذا می‌نواختند. در آن زمان بین عامه مردم موسیقی مجلسی تنها از‌ آن مطربان بود و اصلا دید خوبی نسبت به موسیقی وجود نداشت و این نوازندگان از قومی خاص بودند که نسبشان به هندوستان برمی‌گردد.

*با توجه به این شرایط، خانواده شما چطور پذیرفتند که وارد موسیقی شوید؟ قطعا این را می‌دانستید که به شما هم مطرب خواهند گفت.

 خانواده من شدیدا با پی گرفتن نوازندگی و موسیقی مخالف بودند و من با تمام علاقه‌ای که به فراگیری موسیقی داشتم نمی‌توانستم آن‌ را عیان کنم و به ناچار در یک اتاق زیر شیروانی به طور پنهانی تمرین می‌کردم. در آن زمان وضع اقتصادی خانواده‌های روستایی خوب نبود و من نمی‌توانستم کمانچه بخرم؛ بنابراین خودم با یک قوطی حلبی و یک چوب نی و سیم تلفن و مقداری موی دم اسب یک کمانچه ساختم و با آن تمرین می‌کردم و فکر می‌کردم که خوب هم می‌نوازم.

*در آن زمان موسیقی قطعا به فراگیری امروز نبود و به راحتی نمی‌شد آموزش‌های اولیه را دید. و البته شنیدن آثار دیگران را نیز با توجه به امکانات کمی که در روستا داشتید کار راحتی نبوده است؛ چه کسی اولین ملهم شما در نوازندگی کمانچه بود و اولین آهنگی که تمرین کردید چه بود؟

گروهی به نام و سرپرستی «ولی» بود که پسرش فرضی کمانچه می‌زد که من تحت تاثیر ساز وی قرار گرفتم. اولین آهنگی که تمرین کردم «مریم مریم» بود که آهنگی قدیمی و محلی است. با نواختن این قطعه شیفتگی‌ام به موسیقی افزون شد و سال بعد سه ماه تابستان را در یک نجاری در شهرستان دورود لرستان کار کردم که بتوانم کمانچه بخرم و بالاخره سال دوم کار در نجاری توانستم یک کمانچه بخرم.

*پس در واقع شما موسیقی را به شکل سینه به سینه آموخته‌اید و معلم اصلی شما به نوعی گوش‌های شنوا و حساس‌تان بوده‌اند؛ پس چه چیزی شما را به سمت تهران و دانشکده هنرهای زیبا کشاند و شما را بر آن داشت که موسیقی را آکادمیک دنبال کنید؟

سال 47 بعد از سربازی، در جیرفت تکنسین داروسازی شدم؛ بعد در سال 50 بطور اتفاقی آگهی کنکور هنرهای زیبا را دیدم به تهران رفتم و از یکی از معدود فروشگاه‌های موسیقی میدان بهارستان تهران یک کمانچه خوب کرایه کردم و عازم آزمون شدم. استاد نورعلی خان برومند و دکتر صفوت از من امتحان گرفتند. قطعه‌ای برای آنها اجرا کردم، چند سوال پرسیدند و بالاخره پذیرفته شدم. به دلیل اینکه اکثر نوازنده‌های کمانچه آن دوره نوازنده ویلن نیز بودند، من اولین کسی بودم که با ساز کمانچه وارد دانشگاه هنرهای زیبا شدم.

 

 

از مروارید سیاه اقیانوس الهام گرفتم

*امتحانی که از شما گرفته شد به چه شکلی بود؟ کمی هم از دوران تحصیل در دانشگاه هنر بگویید.

بعد از آزمون عملی که نورعلی خان برومند و دکتر صفوت گرفتند، آقای احمد پژمان آزمون تئوری موسیقی را برگزار کردند. سال اول دانشگاه را جلال ذوالفنون تدریس کردند. سال دوم دکتر صفوت و سال سوم و چهارم نورعلی خان برومند که تمام ردیف‌های موسیقی ایرانی تدریس شد. با کیانی نژاد نوازنده نی هم خوابگاهی بودم و عطا جنگوک نیز از همکلاسی‌هایمان بود که با هم خیلی ارتباط داشتیم.

*اما همه شما را مهم‌ترین و برجسته‌ترین شاگرد استاد مرحوم علی اصغر بهاری می‌نامند.

استاد بهاری بسیار به گردن من حق دارند. من حدود بیست سال شاگرد او بودم و شیوه نوازندگی و اجرای ردیف‌ها را و کمانچه نوازی اصیل ایرانی بدون رنگ بوی ویلن نوازی را از این استاد آموختم.

*علی رغم تمام استادانی که داشته‌اید، آیا از کمانچه نوازان بزرگ لرستان نیز الهام گرفته‌اید؟

بله، از همان دوران کودکی تا دوران حرفه‌ای، از نوازندگان به‌نام و چیره دستی همچون علیرضا حسین‌خانی، پیرولی کریمی، همت علی و حسین سالم آموخته‌ام و برای سالیان کارهای آنها را گوش داده و می‌دهم. همچنین از مرحوم شاه میرزا مرادی نوازنده نامدار سرنا که در جشنواره آوینیون فرانسه لقب مروارید سیاه اقیانوس را به دست آورد الهام و تاثیر گرفتم.

*برویم سراغ فعالیت‌های بعد از انقلاب شما؛ از آن دوران بگویید. اگر اشتباه نکنم شما در آن دوران با حسین علیزاده همکاری کردید و موسیقی خلق لر را خلق کردید.

بله! سال 56 اولین همکاری من و علیزاده بود که کنسرت‌هایی را با هم برگزار کردیم. بعد از انقلاب هم در سال 57 من و حسین علیزاده با همراهی تنبک بهمن رجبی موسیقی خلق لر را برای انقلاب اسلامی اجرا کردیم و سال 58 آلبومی برگرفته از موسیقی خلق لر با همان نام ضبط و منتشر کردیم. زمان قبل از انقلاب نیم نفسی از موسیقی اصیل ایرانی باقی مانده بود که با پیروزی انقلاب اسلامی، جانی تازه گرفت. کمرنگ شدن موسیقی سنتی در رژیم سابق به دلیل  گرمی بازار کاباره‌ها و موسیقی‌های وارداتی آن هم از نوع سطحی و مبتذل بود.

 

 

*شایعاتی در مورد توقیف آلبوم خلق لر وجود دارد. آیا این موضوع صحت دارد؟

خیر، آلبوم خلق لر اصلا توقیف نشده؛ بلکه به این دلیل که تا آن زمان هیچ کمیته ارزیابی برای تایید تولیدات موسیقی تشکیل نشده بود ما به شوق ارائه اثری انقلابی آنرا همان سال بدون مجوز منتشر کردیم. و تا چندین سال پس از انقلاب هر سال در سالگرد پیروزی انقلاب پخش می‌شد.

خلق لر بانی تولید یک اثر انقلابی

*آلبوم خلق لر شباهت‌هایی هم به آهنگ معروف «سپیده» ساخته زنده‌یاد لطفی دارد.

بله! به گفته مرحوم محمد رضا لطفی، آهنگ «سپیده» که از سری کارهای چاووش یک و دو و از معروف‌ترین آهنگ‌های انقلاب است، الهام گرفته از آلبوم خلق لر بنده است. یک روز که با حسین علیزاده در حال تمرین خلق لر بودیم، مرحوم لطفی آمد و گفت چند وقت است تمرین‌تان را می‌شنوم و با الهام از آهنگ تو یک آهنگ ساخته‌ام به نام «سپیده».

*صحبت از استاد لطفی به میان آمد اتفاقا چند روز دیگر اولین سالگرد در گذشت این استاد موسیقی ایرانی است.

لطفی استادی به تمام معنا بود و آثاری ماندگار خلق کرد و خیلی به گردن جامعه موسیقی حق دارد. مراسم بزرگداشت لطفی را برادر بزرگش ایرج در گرگان برگزار می‌کند و می‌خواهم با حسین علیزاده قراری بگذارم که اگر امکان داشته باشد مراسمی در تهران برای این استاد بگیریم. مراسم تجلیل و یادواره لطفی باید با شکوه برگزار شود.

*استاد شکارچی چندی است که فعالیت‌های شما در حوزه موسیقی کم‌رنگ شده؛ آیا در حال حاضر کاری در دست دارید؟

بله. در حال تصویر برداری ردیف‌های میرزا عبداله هستیم که برای اولین بار از اجرا با تار به اجرا با کمانچه تغییر می‌کند و حدود سه ماه دیگر منتشر می‌شود. همچنین مشغول نوشتن «متد کمانچه» هستم. این کتاب، اثری برای آموزش کمانچه از مبتدی تا عالی است که در این متد علاوه بر ارائه بسیاری تمرینات برآمده از موسیقی ایرانی، دستگاه ماهور بطور کامل معرفی می‌شود و هنرجو با پرده‌بندی تمام دستگاهها و آوازهای موسیقی ایرانی و بخشی از موسیقی بومی ایران آشنا خواهد شد.

Go to TOP