لطفا رمزتان را بگویید!
دیروز برای یک کار بانکی به یکی از شعبه های معروف ترین و با سابقه ترین بانک های کشور رفته بودم. با کمال تعجب کارمند باجه از من شماره رمز کارت اعتباری را خواست. به ایشان گفتم این کار شما غیر قانونی است. ایشان پذیرفت و گفت “چاره ندارم، سیم دستگاه کارت خوان خراب است و نمی توانم دستگاه را بیرون بیاورم”. گفتم این مشکل شما است. به هر صورت برای حل مشکل با اکراه رمز را گفتم. بعد هم مدعی شد که چند بار خواسته سیم را درست کنند ولی نشده است. بلاخره به نزد رئیس بانک رفتم و اعتراض خود را منعکس کردم. ایشان با برخوردی متین حق را به من داد و با مراجعه به باجه خواست که دستگاه کارت خوان به بیرون محافظ شیشه ای منتقل و با چسب محکم شود. متاسفانه طراحی باجه هم به گونه ای است که قرار دادن دستگاه کارت خوان در میز مشتری و بیرون باجه هم کار ساده ای نیست، چون فضایی برای این کار در نظر گرفته نشده است. تازه این شعبه کاملا نوسازی و مدرن شده و تعجب است که چرا طراحان یکی از مهمترین نیازهای باجه ها را در نظر نداشته اند.
این رخداد یکی از دهها مورد مشابه ای است که بارها در هنگام استفاده از کارت اعتباری با آن مواجه شده ام. بارها در مراکز شلوغ خرید و میادین شهر برای استفاده از کارت از من شماره رمز خواسته شده است. اغلب مردم هم به راحتی رمز خود را در حضور دیگران بیان می کنند. تا آنجا که ممکن است سعی می کنم رمز را ندهم، ولی در موارد متعدد دستگاه از دسترس مشتری دور است و چاره ای جز دادن رمز نیست. برای این نگارنده که سال ها تجربه استفاده از این کارتها را در خارج از کشور داشته است مواجه به چنین صحنه هایی رنج آور است. رمز یک عدد کاملا محرمانه است و طبق مقررات هیچ کس حق ندارد آنرا از شما بخواهد. کافی است در محلی که شما شماره رمز را می گویید فردی خلافکار باشد و بعد از خروج شما از محل با سرقت کارت موجودی آن را خالی کند. احتمالات دیگر هم می تواند رخ دهد که دست اندرکاران انتظامی و بانکی به خوبی به آنها آشنایی دارند.
لازم است دستگاههای مسئول انتظامی و صنفی این مشکل را حل کنند و بانک ها و موسساتی که دستگاه های کارت خوان را در اختیار صاحبان مشاغل قرار می دهند تعهدات لازم در استفاده درست و قانونی از آنها را بگیرند. متاسفانه بانکداری الکترونیکی مانند بسیاری از نوآوری های روز بدون فراهم کردن بستر لازم و فرهنگ سازی به کشور ما وارد شده است. ادامه استفاده نادرست می تواند خسارت هایی برای مردم داشته باشد که به سادگی می توان با آموزش از طریق رسانه ها و نظارت بر فروشگاهها و مراکز اقتصادی جلوی آنها را گرفت. اگر در شروع استفاده از یک پدیده جدید قوانین و اصول درست آن آموزش داده شود، در آینده استفاده نادرست آن باب نمی شود. معمولا اصلاح عادت غلط هزینه بیشتری نسبت به آموزش درست آن در ابتدا دارد.
وبلاگ > آخانی، حسین