ماجرای ادامه دار بردهداری در دنیای فوق مدرن امروز+تصاویر
به گزارش سایت تحلیلی خبری پونه زار به نقل از جام جم آنلاین، «سوندوری»، در 17 سالگی از خانه اش در مکزیکو سیتی فرار کرد؛ اما به زودی بی سرپناه شد و پس از کمی تلاش موفق شد نزد زنی که در خشکشویی کار می کرد، سرپناهی پیدا کند.
سوندوری به شبکه سی.ان.ان گفت: ابتدا رفتار آن ها با من بسیار خوب بود تا جایی که او را مادر صدا می کردم، اما کم کم فشار کاری را افزایش داد و پس از آن کتک زدنم را آغاز کرد.
وی افزود: همزمان با افزایش حجم کار، میزان غذا نیز کاهش یافت و سرانجام کار به جایی رسید که دیگر تحمل کتک و توهین و کار سنگین را نداشتم. من ناچار بودم روزی 16 ساعت لباس اتو کنم. وقتی آن زن متوجه شد که دیگر طاقت ندارم، قلاده ای آهنین برایم ساخت و آن را به گردنم زنجیر کرد و گفت: با حیواناتی امثال تو باید این گونه رفتار کرد.
سوندوری، در ماه آوریل سال 2015، پس از گذراندن 5 سال بردگی، سرانجام یک روز که زنجیرهایش به خوبی بسته نشده بود، از فرصت استفاده و از آن خانه فرار کرد.
سوندوری پس از فرار با «ماریا ترزا پاریدیز» که وکیل حقوق بشر است، ملاقات کرد. ماریا می گوید: هیچ جای سالم در بدن نداشت و سراسر بدنش پر از زخم و کوفتگی بود و خراش ها و دمل هایی نیز بر پوست داشت و بسیاری از موهای خود را از دست داده بود.
«کارلا دو لاکویستا» از فعالان حقوق بشر نیز گفت: سوندری، شکنجه شده بود و سر کوچکش به شدت آسیب دیده بود، زیرا پوست سرش به وسیله اتو، سوزانده شده بود.
پس از فرار سوندوری، پلیس متوجه ماجرا شد و به منزل شکنجه گرانش یورش برد و همه اعضای خانه را بازداشت کرد، آن گاه از 7 نفر اعضای خانه، 2 تن را که به سن بلوغ نرسیده بودند، آزاد کرد و بقیه را به دادگاه سپرد تا به جرم سوء استفاده و به بردگی کشیدن یک انسان، محاکمه شوند و در صورت محکوم شدن، با 40 سال زندان مواجه خواهند بود.
سوندوری تحت درمان قرار گرفت تا سلامتی خود را بازیابد، در این مدت، با «بیل دی پلازیو» شهردار نیویورک دیدار و پس از آن برای دیدار با پاپ فرانسیس به واتیکان سفر کرد.
سلام
تصورش را بکنید چنین اتفاقی با همین وضعیت در ایران افتاده بود و بعد رسانه ای شده بود… الان همه ی 70 – 80 میلیون ایرانی در دادگاه لاهه تشکیل پرونده شده بودیم …
این اتفاق در کشور ما میشه نقض حقوق بشر توسط حکومت ایران اما در آمریکا میشه عدم تعادل روانی یک خانواده …
به قول قدیمی ها : قربون برم خدا را … یک بوم و دو هوا را
حقیقتا با دیدن چهره ی زخمی و خونین این طفل معصوم میشه به توحش موجود در ذات آمریکایی ها پی برد.
خداوند عاقبت ما را ختم به خیر کند که اینقدر از انسانیت فاصله نگیریم …
هیچ انسانی به انسانی نمی دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند.