به گزارش پایگاه تحلیلی خبری
پونه زار به نقل از مشرق؛ شاید تا امروز هیچگاه چیزی مشابه پدیدهای که متاسفانه این روزها رایج شده، دیده نشده باشد. اینکه رسانههای غیررسمی مانند گروهها یا کانالهای تلگرامی و آن هم کانالهای غیر مجاز و معاند، نه تنها بر جریانات فرهنگی و هنری تاثیر داشته باشند که حتی آنها را مطابق خواست خود و با استفاده از عدم شناخت مدیریت فرهنگی کشور هدایت و خط دهی کنند.
حالا متاسفانه یکی دو کانال دارند ماجراهای مختلف فرهنگی را صراحتا و مستقیم با استفاده از عدم اطلاع مسولان فرهنگی هدایت میکنند. کانالهایی که گردانندگان آنها از عوامل فراری در ماجرای فتنه هستند یا اعتقادات تند ضد دینی دارند و یا گرایشات مارکسیستی و سوسیالیستی غلیظی دارند و آنها را مخفی کردهاند. این اتفاق برای اولین بار در ماجرای نمایشگاه بین المللی نقاشی دیده شد.
*نمایشگاهی که دوست نداشتند برگزار شود
ماجرا از اين قرار بود که از مدتها پيش ( بيش از 10 سال ) بحث نمايش 30 يا 40 اثر خارجي متعلق به گنجينه موزه در کشورهاي ديگر مطرح شده بود. در دوره اخير مدير مرکز هنرهاي تجسمي توانست 5 کشور را قانع کند تا علاوه بر نمايش اين آثار، به جهت معرفي آثار نقاشان ايراني، در کنار هر اثر خارجي، يک اثر از نقاشان ايراني هم قرار گيرد. از سوي ديگر اين کشورها مبلغي را به عنوان کمک به موزه هنرهاي معاصر پرداخت کنند. اتفاقی که حتما از نقاط مثبت فرهنگی دوره اخیر بود.
اما با اين توافق ماجرا ديگر مثل سابق نبود. حالا که قرارداد خوب شده بود بعضيها که از قضا نقش مافيا را در اتفاقات تجسمي پيدا کردهاند، دست به کار شدند تا با تحريک گروههاي مختلف کاري کنند که نمايشگاه و همه سودش به آنها سپرده شود و يا اصلا اجازه برگزاري نمايشگاه را ندهند.
از فرداي همان روز دشمنيهاي داخلي با اين اتفاق شروع شد. باوجود تاکيد و توضيح چندباره درباره اطمينان از بازگشت آثار و بيمههاي جدي و مطمئن اثرها و بررسي و کارشناسي شدن همه جوانب، همچنان حملات ادامه داشت.
دارو دستهاي که در ماجراي کنفرانس برلين با درآوردن لباسهايشان تلاش داشتند نام ايران را لکهدار کنند هم چند روز بعد و با اولين بهانه که به دستشان افتاد تحرکشان را در آلمان، شروع کردند. بهانه هم حضور مدير مرکز هنرهاي تجسمي در کنفرانسي عليه هولوکاست بود. کنفرانسي که ملانوروزي در آن حاضر شده بود و به کاريکاتوريستها جايزه هم داده بود. همين کافي بود تا اين گروه در نشريات آلماني کارشان را شروع کنند و ملانوروزي را يک بمب ضد يهود بدانند که بايد متوقف شود.
با وجود همه اين اتفاقات، نمايشگاه بعد از تضمين کتبی والتر اشتاین مایر وزیر امور خارجه آلمان، فراهم و در شرف برگزاري شد تا اينکه يک نفوذي ديگر با نقاب پژوهشگر هنر از طريق کانالهاي آمدنيوز و کانال شخصي خودش و متاسفانه چند رسانه داخلي وارد ميدان شد. در نهایت مجموعه این مخالفتها موجب شد تا وزیر جدید ارشاد اعلام کند برگزاری این نمایشگاه نیاز به بررسی بیشتری دارد. کاری که به شدت مورد استقبال رسانههای معاند غیررسمی قرار گیرد.
*علاقه کانالهای تلگرامی معاند به بعضی تغییرات در سازمان سینمایی
اما این تنها پروژهای نیست که کانالهای معاند و ضد دین و افرادی با ناهنجاریهای مختلف اخلاقی در حال خط دهی آن هستند. حالا آنها حتی به فکر تغییرات اساسی در سازمان سینمایی هم هستند.
شاید هنوز اولین یا دومین روز جلوس وزیر جدید ارشاد بر کرسی وزارت بود که خبر رسید فلان افراد و بعضی افراد صاحب نفوذ در سینما که به این کانالها هم نزدیک بودند، جلسه گذاشتهاند تا به وزیر جدید فشار بیاورند که رییس سازمان سینمایی را عوض کند. کاناهای تلگرامی و سایر رسانههای غیر رسمی هم زبان آنها شده و به تکاپو افتاده بودند. گزینههای مختلفی را برای جایگزینی ایوبی مطرح میکردند و در اخباری که به این کانالها میدادند پستهای سازمان را بین خود و رفقایشان تقسیم میکردند و …
اما مدتی بعد نا امید شدند و وقتی دیدند وزیر قرار نیست رییس سازمان سینمایی را عوض کند این بار سراغ رییس اداره نظارت و ارزشیابی-حبیب ایل بیگی رفتند.
*چرا جریان پشت کانالهای معاند میخواهند ایل بیگی برود؟
ایل بیگی خاستگاه مذهبی دارد و اصول و گرایشات مذهبی او بر کسی پوشیده نیست. او پیش از سازمان سینمایی در سمت مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل حوزه هنری مشغول بود و از دوستان محسن مومنی –رییس حوزه هنری- است. از سوی دیگر در حال حاضر ایل بیگی برابر ساخت فیلمهایی که اصول اعتقادی و اخلاقی را نشانه میگیرند حکم سدی را پیدا کرده است که گذشتن از آن سخت است. موضعگیریهای او درباره فیلمهایی مانند خانه دختر و اخیرا هم «ارادتمند-نازنین، بهاره؛ تینا» موید این ادعا است.
شاید ازجمله اولین حملههای صریح به او از سوی تهیهکننده فیلم سه بیگانه که مهدی مظلومی آن را ساخته است صورت گرفت. بامزه اینجاست که ردایی -تهیه کننده فیلم- که احتمالا باتوجه به سوابق و آثار مظلومی ازجمله فیلمهای شانه تخم مرغی است، اعتقاد دارد باوجود خطای تعمدی و تلخ کارگردان فیلمش و قرارگرفتن او به عنوان همکار سعید کریمیان- عامل منافقین- در شبکه جم، همچنان باید فیلمی که مظلومی ساخته است با سلام و صلوات اکران شود و اگر کسی مانع اکرانش بشود یا بخواهد قانون را درباره اش اعمال کند ضد قانون و ضد سینماست.
فیلم آخر کاهانی هم که اساسا مشکلات عمده ای دارد و پیشتر سید ضیاء الدین دری درباره آن چیزهایی گفته بود که عملا اکرانش به معنای توهین و بی حرمتی به مردمی است که شهید داده اند و انقلاب کرده اند.
اما جالب اینجاست که حالا این فیلم و عواملش که باید برای ساخت چنین فیلمی مورد مواخذه قرار گیرند هم مدعی شدهاند و بنا دارند تا با برداشتن ایل بیگی از این پس هر فیلمی را که خواستند بسازند و اکران کنند.
در این میان و با فضایی که شرحش رفت دوباره نقش کانالهای تلگرامی مطرح میشود. وقتی ایل بیگی عازم سفر اربعین میشود ذیل عکسی که او میگذارد از هیچ توهینی دریغ ندارند و هر روز خبر احتمال برکناریش را منتشر میکنند. حالا آنها درست همان پروژه سازمان سینمایی و تعیین جانشین برای رییس سازمان را دوباره دارند در مورد ایل بیگی اجرا میکنند.
یکی از این کانالهای معاند روز گذشته خبری را منتشر کرده بود که در آن گزینههای احتمالی جانشین رییس اداره نظارت آمده بود. گزینههایی که البته باید در میزان تعریف و تمجید این کانالهای معاند و ضد دین از آنها شک کرد.
در این خبر آمده بود:
در صورت برکناری «حبیب ایل بیگی»، گزینههای معاونت سازمان سینمایی چه کسانی خواهند بود؟
برخی منابع خبری از تغییر «حبیب ایلبیگی» معاون ارزشیابیونظارت سازمان سینمایی وزارت ارشاد (سانسورچی سینمای ایران) طی هفته آینده خبر دادهاند، اما گزینه جایگزین «ایلبیگی» در وزارت ارشاد اسلامی چه کسی خواهد بود؟
یک مقام ارشد در حراست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از «جعفر صانعی مقدم»، «محمدرضا فرجی» و «حسین پارسایی»، به عنوان سه بخت اصلی تصدی «معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی وزارت ارشاد» نام برده است.«جعفر صانعی مقدم» در دولت اصلاحات، به عنوان «مدیرکل ارزشیابی و نظارت سینمای حرفهای»، عملکرد قابل دفاعی از خود به جای گذاشت، از جمله فعالیتهای ارزشمند وی میتوان به «تکریم سینماگران» و «ایجاد فضای باز فرهنگی» توسط این مدیر اصلاحطلب در سینمای ایران اشاره نمود.
از دیگر مدیران اصلاحطلب که به عنوان گزینه جایگزین «حبیب ایل بیگی اصولگرا» نامبرده میشود، «محمدرضا فرجی» است. «فرجی» که از دوره اصلاحات وارد معاونت سینمایی وزارت ارشاد گردید، تجربه کار با دولتهای مختلف را در کارنامهی فعالیت خود دارد و یکی از نقاط برجسته کارنامه وی، صرفنظر از مدیرکلی دفتر سینمای حرفهای که وی اکنون آن را بر عهده دارد، «اشراف کامل او به نابسامانیهای سینمای ایران» و «رفاقت و تعاملش با اهالی سینما» است.
اما سومین گزینهی مطرح شده برای جایگزینی، «حسین پارسایی» مدیرکل سابق اداره هنرهای نمایشی وزارت ارشاد و مدیرکل فعلی نمایش خانگی سازمان سینمایی است. «پارسایی» برخلاف «صانعی مقدم» و «فرجی»، اصلاحطلب نیست و بیشتر در طیف مستقلین قرار دارد و تجربه فعالیت با وزارت ارشاد دولتهای مختلف را نیز در کارنامه خود دارد. از ویژگیهای بارز «پارسایی» علاوه بر سوابق هنری وی، شهرت وی با خصوصیت «انقلابی بودن» است و از اینرو کمتر مورد هجمه گروههای فشار و خارج از ارشاد قرار خواهد گرفت. در عین حال نیز میتواند بر روی مجوزهای صادره از سوی سازمان سینمایی وزارت ارشاد، ایستادگی بیشتری داشته باشد و شاید شاهد «پایان فشار و سانسور ناشی از اعمال سلیقه شخصی» مدیران محافظهکار و جزم اندیشی چون «حبیب ایل بیگی» در سینمای ایران باشیم.
بر اساس اطلاعات واصله، بین سه گزینه فوق، «حسین پارسایی» از شانس بیشتری برای عهدهدار شدن این معاونت مهم در سازمان سینمایی وزارت ارشاد برخوردار است و امید میرود با روی کار آمدن «پارسایی» و هماهنگی بیشتر «معاونت ارزشیابی و نظارت» با «حجت الله ایوبی» و «سیدرضا صالحی امیری»، شاهد غلبهی فضای «فرهنگی» بر «امنیتی و بولتن نویسی» بر سینمای ایران در راستای برنامههای کلان دولت تدبیر و امید باشیم.
حالا با این احوال باید منتظر ماند و دید که آیا وزیر جدید ارشاد که آشنا به حوزههای امنیتی و اتاقهای عملیات روانی است، به خط دهیهای کانالهایی از این دست توجه خواهد کرد یا قرار است با برنامه خود کارها را جلو ببرد.