زنان، قربانیان افراط گرایی در خاورمیانه
خواسته همه انسانهای شریف در سراسر گیتی گسترش صلح در جهان به عنوان پیش نیاز گسترش امنیت در جامعه است. اما به نظر می رسد دستیابی به این خواسته تنها در پرتو مقابله با تروریسم و زیاده خواهی در مناسبات بین الملل میسر است. در بعد مبارزه با تروریسم باید توجه داشت که تروریسم و اندیشه های افراطی رابطه علت و معلولی دارند. لذا مقابله با افراطی گری ضرورتی انسانی در تمامی جوامع بشری است؛ فراتر از آن بررسی ریشه ای و عمیق اندیشه های افراطی، شرایط رشد آنها و چگونگی تبدیل شان به پدیده ای خطرناک در اجتماع نیز یک ضرورت است. نارسائی در مناسبات اجتماعی، موجب انسداد در جامعه و رشد افراطی گری است در حالیکه مدیریت مناسبات اجتماعی بر اساس منطق و فرهنگ و سنن هر جامعه و با توجه به خواست و نیاز آحاد مردم هرگز چنین بستری را فراهم نخواهد کرد.
عدم توجه به حساسیت های فرهنگی، اعتقادی و سنتی آحاد جامعه و تحریک احساسات عمومی با رفتارهای ناهنجار و مغایر با عرف پذیرفته شده جامعه، همچنین عدم توجه به نیاز مردم برای دستیابی به رفاه، آسایش، آرامش روانی و رشد و توسعه و در نهایت نادیده گرفتن نقش اجتماعی مردم در مدیریت جامعه و فاصله حکومت از مردم سالاری تنها یکی از آثار رشد و حاکم شدن اندیشه های افراطی و خشونت طلب است.
همان شرایطی که امروز در خاورمیانه و اکثر کشورهای اسلامی شاهد آن هستیم و نتایج ناشی از چندین دهه بی توجهی به خواست و نیاز ملت های منطقه، وضعیتی را به وجود آورده که حتی خیزش های عظیم در برخی کشورهای منطقه را ناکام گذاشت.
در واقع، جریان های افراطی نو ظهور پس از خیزش ها و از سوی دیگر اصرار بازماندگان وضعیت سابق برای حفظ موقعیت گذشته و عدم توجه به فرهنگ اسلامی- شرقی در بطن اجتماعی این کشورها و مقابله عملی با تحقق مردم سالاری مبتنی بر این فرهنگ اصیل، موقعیت بسیار دشواری را برای منطقه و کشورهای اسلامی رقم زده است.
افراطی گری بیش از هر چیز فرهنگ جوامع و مناسبات اجتماعی را از طریق هدایت به سمت تندروی و خشونت طلبی هدف قرار داده و قتل انسانها که در پرتو اندیشه های افراطی “تکفیر” شده اند به صورت یک هنجار فراگیر درآمده و وحدت جوامع را به صورت فزآینده مورد تهدید قرار می دهد. در این شرایط خواست آحاد مردم مقابله با افراطی گری و تلاش برای دستیابی به”صلح” و امنیت در جوامع بشری از طریق فرهنگ سازی و البته مقابله عملی با جریان های افراطی است.
نقش زنان در جلوگیری از گسترش خشونت در خاورمیانه:
آمارها، اخبار منتشر شده در رسانه ها و نیز گزارش های سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن در مورد وضعیت خاورمیانه نشان می دهد که در پیشاپیش این اقدامات مخرب، “زنان” هدف قرار گرفته اند. این در شرایطی است زنان به لحاظ نقشی که می توانند در فرهنگ سازی جامعه داشته باشند، بسیار قابل اتکا هستند.
شاید بتوان گفت به دلیل همین توانایی و نقش است که در خشونت های اخیر در خاورمیانه گروههای تندرو زنان و جایگاه اجتماعی آنان را مورد هدف قرار گرفته است. امری که متاسفانه امروزه در بسیاری از جوامع اسلامی شاهد آن هستیم. در چنین شرایطی انتظار آن است که زنان که در هماره تاریخ نقشی ویژه در امر فرهنگ ایفا نموده اند، در این شرایط خطیر هم همانند گذشته در بسیج عمومی علیه خشونت و افراطی گری و حرکت در جهت صلح، تاریخ ساز باشند.
الف.نقش زن در خانواده
نقش زن در خانواده به گونه ای است که می تواند با تکیه بر توانایی عاطفی خود و تلاش در جهت تحکیم بنیاد خانواده به عنوان اصلی ترین هسته جامعه، هدایت مستقیم همسر، فرزندان، برادران و دیگر خویشاوندان را بر عهده گیرد و آنان را از خطر فرو افتادن در باتلاق اندیشه های افراطی باز دارد.
ب.نقش زنان به مثابه بازیگری اجتماعی
زنان به عنوان نیمی از اعضای جامعه می توانند با حضور جدی در عرصه های مختلف اجتماعی و مشارکت جدی در تصمیم سازی، مناسبات اجتماعی را به گونه ای هدایت کنند که از هرگونه افراط و تفریط و نگرش های مطلق انگارانه به دور باشند.
ج.نقش تربیتی
آمارها نشان می دهد در اکثر جوامع اسلامی حضور زنان در عرصه تعلیم و تربیت بیش از دیگر عرصه هاست.
به تعبیری می توان گفت که یکی از مهمترین زمینه هایی که زنان در آن حضور دارند عرصه مربوط به تعلیم و تربیت است. یکی از دلایل این را می توان توانایی تربیتی ویژه بانوان دانست. در واقع، حس مادرانه و صبوری این امکان را برای آنان فراهم آورده است که بتوانند در این حوزه کارنامه بسیار موفقی از خود ارئه کنند. طبیعی است که نقش تربیتی بانوان صرفا در اشتغال آنان در بخشهای تعلیم و تربیت اعم از مدارس و دانشگاهها و دیگر مراکز آموزشی و تربیتی خلاصه نمی شود، بلکه تنظیم سیاستهای تربیتی و آموزشی امری است که با حضور بانوان و در نظر گرفتن تجربیات و نگاه جامع آنان به امر تعلیم و تربیت، می تواند به صورت دقیق و همه بعدی صورت پذیرد.
د.توانایی زنان در بسیج افکار عمومی
بسیج افکار عمومی و ایجاد حساسیت در آنها نسبت به یک هدف بزرگ ملی و فراملی امری است که در جهان امروز به شدت مورد توجه است و البته یکی از مولفه های قدرت به شمار می رود. زنان هم اینک با حضور فعال در عرصه های رسانه ای؛ ارتباطات اجتماعی و سازمانهای مردم نهاد نقش قابل توجهی در بسیج افکار عمومی و شکل دهی به آن ایفا می کنند، از این رو، می توان با مغتنم شمردن این فرصت، از ظرفیت بانوان در جهت ایفای نقش موثرتر برای بسیج افکار عمومی در مهمترین مسائل مبتلا به جوامع بهره گرفت.
فرجام سخن
اگرچه زنان اولین اولین قربانیان افراطی گری در هر جامعه ای بوده و هستند اما این هرگز به معنای نفی توانایی زنان برای تاثیرگذاری بر روند جریانات اجتماعی و سیاسی نیست. زیرا در بررسی عوامل موثر بر رشد جریان های افراطی، ارتباط مستقیمی میان فعالیت اجتماعی زنان و سیر صعودی جریان های افراطی دیده می شود.
به بیانی دیگر با افزایش این جریانها زنها با موانع بیشتر و بزرگتری برای ایفای نقش اجتماعی خود مواجه شده اند تا جایی که گاه حتی حضور آنان در جامعه به دشواری میسر می شود. این فشارها در برهه هایی تا حدی بوده که تعادل روانی زنان را برهم ریخته و آنان را وادار به واکنش های افراطی کرده است. امری که از سوی قاطبه زنان فرهیخته غیرقابل قبول است.
طبیعی است به منظور تحقق صلح جهانی و استفاده از توان زنان برای ایفای نقش در این حوزه، زنان نیاز به همکاری و همراهی با یکدیگر دارند. همکاری هایی که می تواند بر پایه استفاده از تجربیات یکدیگر و تلاش برای ارائه ایده های نو برای مقابله با افراطی گری باشد.
فاطمه محمدی/خبرانلاین