چاپ خبــر

درآمد 15 میلیون تومانی یک کافی نتی از یارانه ها

صاحب کافی‌نتی در یکی از مناطق مرکزی شهر می‌گوید: «حساب کردم تا آخرین روز ثبت نام یارانه‌ها 15 میلیون حداقل سود می‌کنم.»

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پونه زار؛ روزنامه اعتماد نوشت: هر روز خبر انصراف جمعی از مدیران دولتی و معاونان و مدیرکل‌ها با سر و صدای زیاد رسانه‌یی می‌شود. صدا و سیما هم کمابیش دست به کار شده و توصیه‌های مسوولان، دولتمردان و علما را به مردم برای انصراف از یارانه در صورت نیاز در بخش‌های مختلف خبری پخش می‌کند. «دولت نوپاست و احتیاج به همراهی مردم برای کمک به خود مردم دارد» این جمله زیاد شنیده می‌شود و بخشی از مردم را درگیر تصمیم‌گیری برای دریافت یا انصراف از یارانه کرده است. کمابیش در بین دوست و آشنایان هم خبر انصراف از یارانه با توجیهات و دلایل اخلاقی و خیرخواهانه شنیده می‌شود. اگرچه که برخی افراد نیز نگران ماجراهای پس از ثبت نام نظیر جریمه یا آشکار شدن درآمدهای خود هستند.

گشتی چند ساعته در شهر و همراهی با مردم برای ثبت نام یارانه، بیشتر از تمایل برای پاسخ به دعوت دولت به انصراف، ولع ثبت نام را می‌بینیم. چه در مردم و چه در مغازه‌هایی که در نخستین روزهای بعد از تعطیلات و کسادی بازار مشغول کاسبی جدیدی شده‌اند. برخی مردم اساسا پیشنهاد و خواسته دولت برای انصراف یارانه را منطقی نمی‌دانند و دریافت یارانه را حق‌ مسلم‌شان می‌دانند. برخی هم می‌گویند نیازمندتر و درگیرتر از آنند که از این مبلغ بگذرند.

به وفور تابلوی «در این مکان ثبت نام یارانه‌ها انجام می‌شود» در شهر دیده می‌شود. حتی پشت شیشه مغازه‌هایی که تنها تجهیزات فنی‌شان یک کامپیوتر و یک خط اینترنت 256 مگابایتی مخابراتی است اما به گفته صاحبش تنها تا ساعت 10 صبح روز گذشته به ازای ثبت نام 40 نفر حدود 160 هزار تومان عایدی داشته است.

صاحب کافی‌نتی در یکی از مناطق مرکزی شهر می‌گوید: «حساب کردم تا آخرین روز ثبت نام یارانه‌ها 15 میلیون حداقل سود می‌کنم.» هزینه ثبت‌نامی که می‌گیرد 3500 تومان اعلامی دولت است. اما با 500 تومانی که بابت هر فرم می‌گیرد به ازای ثبت نام حداقل 400 نفر در روز، روزانه یک میلیون و 600 هزار تومان درآمد خواهد داشت و تا پایان آخرین روز چیزی حدود 16-15 میلیون.

کافی نتی در طبقه دوم یک ساختمان پر رفت و آمد است. به زحمت به طبقه دوم می‌رسم. جای نشستن نیست. صندلی‌ها پر است. سکوی پله‌ها هم تبدیل شده به میز نوشتن و پر کردن فرم. مردم برای همدیگر توضیح می‌دهند که چطور فرم‌ها را پر کنند. مرد 60 ساله‌یی کارت ملی‌ها را روی زمین پهن کرده و مشغول نوشتن کد ملی‌ها روی فرم است. سواد درست و حسابی ندارد. چند دقیقه‌یی وقت می‌گذارم تا کمک کنم فرمش را پر کند.

با کارت ملی خودش به عنوان سرپرست، شماره ملی 5 نفر دیگر را توی فرمش می‌نویسم. فرصت نمی‌دهد همه گزینه‌های مربوط به گروه درآمدی را برایش بخوانم. به نخستین گزینه درآمدی «زیر 600 هزار تومان» که می‌رسم، می‌گوید: «همین و بزن زیر 600». نوع مالکیت واحد مسکونی را هم می‌گوید بزن «استیجاری با ماهی 400 تومان اجاره» پاسخ سوالاتم را نمی‌دهد، فقط می‌خواهد مطمئن شود ثبت نامش درست انجام می‌شود یا نه. کارمند کافی نت فرمش را می‌گیرد و زیر60-50 فرمی می‌گذارد که زیر دستش است و می‌گوید «به سلامت پدرجان».

سرش شلوغ‌تر از آن است که به سوالات مرد 60 ساله که همچنان استرس ثبت نام شدن را دارد، جواب دهد. بلند طوری که بقیه مشتری‌ها هم بشنوند می‌گوید: «فرم‌ها را تحویل دادید بروید، شلوغ است. تا 72 ساعت اس، ‌ام اس ثبت نام برایتان می‌آید.»

یک نفر را دم در مسوول تحویل فرم‌ها کرده، فرم‌ها را تحویل می‌گیرد و مردم را به بیرون هدایت می‌کند. می‌گوید: امروز دو نفر به نیروها اضافه کردم، دیروز تا ساعت 5/10 شب 300 فرم ثبت کرده و تا ساعت 12 ظهر روز دوم ثبت نام 120 فرم زده است. بابت هر ثبت نام 4000 تومان می‌گیرد. یکسری از فرم‌ها را هم می‌گوید می‌فرستم همکارم بزند. مکالمه تلفنی‌اش را که می‌شنوم متوجه می‌شوم همکارش همسرش است که در منزل مشغول ثبت اینترنتی فرم‌هاست.

به اقتضای نوشتن گزارش روی فرم‌های افرادی که در صف ثبت نام‌ هستند، سرک می‌‌کشم. از تاریخ تولد روی کارت ملی‌ پیرمردی که کنارم نشسته است، می‌فهمم 72 ساله است. روی فرمش تنها مشخصات خودش را نوشته است و گروه درآمدی «از دو میلیون تا دو میلیون و 500 هزار تومان» را تیک زده و مالک واحد مسکونی. با یک سوال در مورد نحوه محاسبه درآمد سر صحبت را باز می‌کنم. تنها زندگی می‌کند، همسرش مرده و دو فرزندش ازدواج کردند و خارج از ایرانند. طوری که ناراحت نشود می‌پرسم ماهی 45 هزار تومان تاثیری در زندگی یک نفره‌تان با درآمد بالای دو میلیون دارد، یواش در گوشم می‌گوید: حقم است، برای چی نگیرم. نگیرم که… شما هم بگیر. نگذری از حقت…»

خانمی حدودا 45 ساله مشغول صحبت با کارمند کافی نت است، آمده است که انصراف دهد. فقط می‌خواهد برای مادر پیرش ثبت نام کند، می‌گوید: من می‌توانم این 45 هزار تومان را جور دیگر در زندگی‌ام جبران کنم، اما مجموع این پول به دولت کمک می‎کند وضعیت بهداشت و بیمه نیازمندان را رو به راه کند. آقای حدودا 30 ساله که برای ثبت نام پدرش آمده‌، می‌گوید: من و همکارانم با درآمد ماهی یک میلیون و 500 تصمیم گرفتیم، همگی انصراف بدیم. چون این طور شاید به نفع کل مردمه.»

طرز صحبت کارکنان کافی‌نت با مردم طوری است که احساس می‌کنم هر کدام‌شان تبدیل به یک کارشناس اقتصادی شده‌اند. یکی از کارکنان کافی‌نت توضیح اشتباهی برای نحوه محاسبه درآمد را با صدای بلند برای همه توضیح می‌دهد: «درآمد همه اعضای خانوار در ماه را تقسیم بر تعداد افراد کنید و علامت بزنید.» همه مشغول حساب و کتابند و تلاش من برای توضیح درست نحوه محاسبه در جایگاه یک مراجعه‌کننده ثبت نام دریافت یارانه، کسی را قانع نکرد.

ظاهر مرتب و شیک یکی از مراجعه‌کنندگان توجهم را جلب می‌کند. برای ثبت‌نام نیامده. آن طور که به مسوول ثبت نام کافی نت توضیح می‌دهد، می‌فهمم برای سوال در مورد اشکالی که در روند ثبت نام در منزل برایش پیش آمده، به کافی نت مراجعه کرده… چند دقیقه بعد از پنجره راهروی ساختمان دو طبقه می‌بینم، سوار اسپورتیج 140 میلیونی‌اش می‌شود و می‌رود.

هم صحبت چند خانمی می‌شوم که منتظر تحویل فرم‌های‌شان هستند. «به مردم می‌گویند انصراف دهید، برای چی باید این کار را بکنیم. از کجا معلوم کارهایی که وعده می‌دهند را انجام دهند. الان می‌گویند همه را بیمه می‌کنیم، بعد که مردم ثبت نام کردند هزار تا دلیل می‌آورند که نشد.» خانم مخاطبش می‌گوید: هر کس بتواند انصراف دهد کار خیر کرده، ما شرایط زندگی‌مان طوری است که نمی‌توانیم.

خانم دیگری می‌گوید: «ما اگه نیاز نداشتیم نمی‌گرفتیم. اما با همین 200 تومانی که از یارانه می‌گیریم هر ماه دو قسط می‌دهیم. مجبوریم که ثبت نام کنیم.» با صدای آقایی که یک دفعه وارد بحث می‌شود، هم صحبتی‌ خانم‌ها خاتمه پیدا می‌کند: «خودمان بلدیم پول را بگیریم و به نیازمندان کمک کنیم. من خودم هر ماه به چند نیازمند کمک می‌کنم. این پول را ما نگیریم کجا می‌خواهند خرج کنند.»

ساعت 4 بعد از ظهر است و مسیر برگشت به خانه در تاکسی نشسته‌ام. اینجا هم صحبت از یارانه و کلنجار ماندن یا انصراف است. مسافر کنار تاکسی آن طور که خودش می‌گوید استاد دانشگاه است. ثبت نام نکرده و انصراف داده اما می‌گوید نمی‌تواند به کسی توصیه کند انصراف دهد. برای پرداخت همین یارانه، آب و برق و گاز سوخت مردم چندین برابر شد. حقوق مردم به زحمت سالی 20 درصد زیاد می‌شود. دلار چندین برابر شده، پول ما بی‌ارزش شده. خرج ازدواج و تشکیل خانواده سر به فلک کشیده. از طرفی دولت تا الان هیچ برنامه مشخصی نداده که با انصراف مردم از این پول قرار است چطور وضعیت بهداشت و آموزش و سلامت را بهبود ببخشد. وعده‌هایش در حد حرف بوده. حداقل یک برنامه اجرایی می‌دادند. کسانی که نیاز نداشتند مطمئنا تصمیم به انصراف می‌گرفتند.

هم صحبتش راننده تاکسی می‌شود که قصد دارد دو روز دیگرکه نوبتش می‌شود، برای یارانه ثبت نام کند. «همین که آنهایی که پولشون از پارو بالا می‌ره یارانه می‌گیرند، خودش تورم و گرانی را چند برابر می‌کنه. هر کسی احتیاج ندارد، باید این پول را نگیره. پول بیت الماله، علما گفتند نیاز نداشته باشی بگیری درست نیست. باید به دولت کمک کنیم.»

همچنان به مغازه‌های بیرون نگاه می‌کنم. همچنان هر 100 متر کاغذ ثبت نام یارانه را پشت شیشه مغازه‌های بی‌ربط به امور کامپیوتری و کافی‌نت‌ها می‌بینم. تصاویری که خود بیانگر نیاز مردم است. ولعی که در مردم برای ثبت‌ نام یارانه است با درخواست‌ دولتی‌ها و کمپین‌های انصرافی که در فضای مجازی و بین مسوولان دولتی برای انصراف راه افتاده، چندان همخوانی ندارد. در بین هیاهوی مردم برای ثبت نام و از دل صحبت‌هایی که در کافی‌نت‌، صف تاکسی و مغازه و… می‌شود بی‌اعتمادی موج می‌زند.

درصد بالایی از مردم واقعا نیازمند‌تر و درگیرتر از این هستند که از 45 هزار تومان یارانه نقدی بگذرند. هزینه‌های بالای آب، برق و گاز و اجاره و مایحتاج زندگی حتی اجازه فکر کردن به انصراف از یارانه را به این گروه نمی‌دهد. از این گروه که بگذریم بخش دیگری که می‌توانند از این درآمد ماهانه بگذرند، چندان اعتماد نکرده‌اند که با انصراف‌شان از دریافت یارانه 45 هزار تومانی این پول قرار است کجا و چطور هزینه شود. آن طور که خودشان می‌گویند انبوه تناقض‌هایی که هر روز می‌بینند و می‌شنوند، تصمیم برای انصراف از یارانه را برای‌شان سخت کرده است.

فسادهای مالی و رانت‌هایی که هر روز خبر دست به دست شدنش را در روزنامه‌ها و خبرها می‌خوانند، پاساژها و برج‌های میلیاردی که هر روز از گوشه و کنار شهر سر در می‌آورد و تبلیغات میلیاردی‌اش را می‌بینند، پول‌های بی‌حساب و کتابی که بدون اجر و زحمت رد و بدل می‌شود، تصمیم برای انصراف از یارانه 45 هزار تومانی برای کمک به نیازمندان و وعده‌های حمایتی را برای‌شان سخت کرده است.

و نهایتا در دو راهی ثبت نام کردن یا نکردن، نهایتا تصمیم می‌گیرند بمانند تا اگر قرار است با انصراف‌شان از این پول کمکی به نیازمندان شود، خودشان مستقیما کمک کنند. همه اینها نشان می‌دهد دولت بیشتر از انصراف مردم از دریافت یارانه نقدی هنوز نیاز به اعتمادسازی در بین مردم دارد. با این وجود درصد بالایی از مردم هم شرایط اقتصادی دولت و کشور را درک کرده‌اند و به جمع انصراف‌دهندگان پیوسته‍‌‌اند.

Go to TOP