مصاحبه با شهرام جزایری ، هشت ماه پس از آزادی
به گزارش سایت تحلیلی خبری پونه زار به نقل از باشگاه خبرنگاران، شهرام جزایری، نامی آشنا در بین بزرگترین پروندههای جنجالی فساد اقتصادی ایران است که سالها زبان زد خاص و عام و مثالی بیبدیل از خلاء قانونی و مدیریتی کشور بود. او الان 43 سال دارد و 8 ماه پس از اتمام دوره محکومیتش حالا برای اولین بار در مقابل دوربین باشگاه خبرنگاران جوان نشسته و به صورت اختصاصی به سوالات پاسخ داد.
– کجا و کی بدنیا آمدهاید؟
– 20 آبان سال 51 در تهران به دنیا آمدم و تا 3 – 4 سالگی در تهران بودم و بعد به دلیل اینکه پدرم اهوازی است به اهواز رفتیم و تا 8 – 9 سالگی در آنجا بودیم و بعد از گذشت سال اول جنگ به تنکابن شهسوار رفتیم و بعد دوباره در سالهای 66 و 67 به اهواز بازگشتیم. در سال 70 وارد دانشگاه کرمان شدم و در این مدت در مسیر تهران – کرمان در تردد بودم تا اینکه 13 سال مهمان زندان شدم.
– نخستین شغل شما چه بود؟
– در مورد شغل اگر به طور عام و خاص بخواهیم بررسی کنیم شاید بتوان گفت شغل آزاد، از کودکی. گرچه در دانشگاه هم دندانپزشکی خواندم اما هیچ وقت تحصیلات دانشگاهیم به کارم که تجارت بود، نیامد.
– بالاخره شما دندانپزشک شدید یا خیر؟
– تا ترم آخر درس خواندم ولی دکتری دندانپزشکی را نگرفتم.
– نخستین باری که بابت کاری دست مزد گرفتید کِی بود؟
– 7 ساله بودم و روزی 2 تا 3 ساعت در مغازه ساندویچی عمویم (درب) نوشابه باز میکردم و به ازای آن کار 25 تومان دستمزد میگرفتم، در آن روزها که درآمدها بین 8 تا 10 تومان بود این مبلغ درآمد خوبی به حساب میآمد.
– چه سالی ازدواج کردید؟
– سال 76 ازدواج کردم و فرزندانم ایلیا 11 ساله، عرشیا 7 ساله و آنیکا 5 ساله است.
– اولین کار رسمی که داشتید چه بود؟
– بحث کار بصورت جدی بازمیگردد به دوران دبیرستان. پدرم در اهواز کاسب بودند وقتی از شمال بازگشتیم به اهواز پدر مغازه ساندویچی و بستنیفروشی باز کرد و من دستگاه شربتفروشی جلوی مغازه میگذاشتم و میفروختم.
– تاکنون چند شغل را تجربه کردید؟
– در ساختار اقتصادی بیش از 200 نوع کسب و کار را مدیریت کردم.
– شهرام جزایری چطور «شهرام جزایری» شد؟
– از روزی که به دنیا آمد. من همیشه گفتهام اقتصاد را باید به شکل خرد، کلان و نیمهکلان تقسیم کرد و تقریبا در هر کدام از این بخشها 5 سال کار کردم اما 22 آبان 80 گرفتار و به زندان رفتم و بعد از 13 سال 11 مهر 93 آزاد شدم و حالا نزدیک به 8 ماه است که آزادم.
– در زندان هم فعالیت اقتصادی انجام میدادید؟
– من به مسائل بحرانی و چگونگی مدیریت و کنترل آن عادت دارم. در زندان من با چند جریان مواجه بودم. جریان اصلی دفاع حقوقی از عملکرد شرکتها در پروندههای مفتوحه بود همزمان کنترل، نگهداری و بحثهایی دیگر که تا حدی حاشیهای میشد را انجام می دادم، به هر حال شرایط سخت بود اما خدا کمک کرد. در آن شرایط هم باید ترتیبات قانونی زندان و دستگاه قضا را رعایت میکردم و هم باید با چنگ و دندان از اموال و داراییهای شرکتها با هدف تصفیه دیونشان دفاع می کردم.
– چند شرکت تحت مدیریت شما بوده است؟
– روزی که دستگیر شدم صورتهای مالی بیش از 50 شرکت را مینوشتم و تمام این شرکتها به طریقی تقریبا فعالیتشان متوقف شد.
– در حال حاضر با این تورم مدیریت چند شرکت را دارید؟
– هم اکنون کار را متوقف کردم و هیچ علاقهای هم ندارم که آن شرکتها و آن نوع فعالیتها را ادامه دهم، دیگر دوران بازنشستگی من است.
– در دادگاه هر چه عکس از شما هست لبخند بر لبتان وجود دارد و عکاسان میگفتند که لبخند آقای جزایری گاهی اوقات لجدرآر است؛ نظرتان چیست؟
– دلم میخواهد به مردم بخندم!
– این لبخند سر چه بود؟ چرا لبخند بر لبانتان بود؟
– کاراکتر شخصیتی من اینگونه است، من فردی پرانرژی و همیشه خندان هستم حتی در شرایط سخت هم میخندم، اعتقاد دارم که عالم هستی محل ترنم و رقص است. اما متاسفانه گاهی اوقات این شائبه به وجود میآید که قصد و غرض سوئی دارم در حالی که هرگز چنین نبوده و نیست.
– چند تا قاضی پرونده شما را بررسی کردهاند؟
– بیش از 50 قاضی پروندهام را مورد بررسی قرار دادهاند. هر چند که علاقهای ندارم در این خصوص صحبت کنم که مبادا خدایی نکرده شائبهای پیش بیاید اما در طی رسیدگیهای قضایی پرونده دستگاه قضا به طور عام و قضات بطور خاص، واقعا به دلیل حساسیتهایی که بر پرونده من حاکم شد همه تلاششان را کردند که محور حق و عدالت رعایت شود.
اما به دلیل رسانهای شدن مطلب، گاه شدت و حدتهای آنها متفاوت میشد و این موضوع طبیعی بود و هست و من نسبت به این فضا و موضوعها شناخت دارم. به من احترام گذاشتند و اجازه دفاع دادند، هر چند که ممکن است در دفاعیات صحبتهایی را داشته باشم اما در نهایت حکم از طریق مراجع قضایی به قطعیت رسید و خدا را شکر دوران محکومیت را تمام و کمال گذراندم و در 8 سال آخر بدون حتی یک روز مرخصی با شدتی که متاثر از جو رسانهای پروندهام بود سپری کردم و تا ریال آخر رد مال کیفری را به صورت دلار تسویه کردم و در حال حاضر به عنوان شهروند عادی مشمول حمایتهای جدی قانون هستم.
– اینکه در زندان مشاوره اقتصادی میدادید صحت دارد؟
– پیش میآمد فراتر از همبندیهایم در زندان، زندنبانها، گاهی کارشناسان پرونده بعد از انجام کارهایشان راجع به مسائل اقتصادی سوالات عمومی از من میپرسیدند و من هم نظرات خود را ارائه میکردم.
– شما در این دوران آشپزی هم یاد گرفتید یا بلد هستید؟
– بسیاری از دوستان که به زندان میآمدند، میگفتند: ما فکر میکردیم با یک آدم پولدار، مغرور، قدرتمند و بانفوذی طرف هستیم و نمی توانیم با او زندگی کنیم و باید در مقابل آن گارد بگیریم، اما بعد از یک هفته و 10 روز میدیدند که خیلی شخصیت داخلی من متفاوت از شخصیت اجتماعی ام است.
من در فضای خصوصی فعالیتهای اجتماعی و خانوادگی را دوست دارم، به آشپزی و شیرینی پزی علاقه دارم و علاوه بر دوست داشتن بلد هم هستم. در زندان می گفتند شهرام آشپز دارد، یک روز به رفقا گفتم بیایید برایتان سمبوسه درست کنم، پیچیندن سمبوسههای مثلثی تخصص میخواهد، اما وقتی چشم باز کردم دیدم 100 تا 150 سمبوسه پیچیده ام. با حداقل امکانات سفیده تخم مرغ را میزدم و بستنی درست میکردم.
– در زندان امکانات برای شما ویآیپی بود؟
– متوجه نمیشوم ویآیپی چیه؟ منصفانه اینکه بندهای عمومی زندان اوین مخصوصا آن جایی که من بودم، صرف نظر از موضوعات اقتصادی – قضایی که برای زندانیان پیش میآید، به طور کامل همه امکانات را دارد. میگفتند شهرام تلفن دارد، باید بگویم در همه اتاقها یک خط تلفن وجود داشت، در اتاق ما هم به علت تعداد زیاد نفرات سه خط تلفن وجود داشت که همیشه هم یک خط آزاد بود. اما آن امکاناتی که شما در ذهن دارید به هیچ عنوان چنین چیزی نبوده و کسانی که حرف از وجود اینترنت و موبایل میزنند حتی یک بار هم زندان اوین نرفتهاند. به طور کلی در زندان امکانات معمولی که برای زندگی فرد کفایت میکند مثل تلویزیون، تختخواب، غذا، فروشگاه، رستوران و سالن ورزشی وجود دارد و خدا رو شکر ما از این امکانات راضی بودیم.
– میگویند جزایری در زندان آواز هم میخوانند، آواز یاد گرفتید؟
– بالاخره زندان یک توقفگاه خاصی است و اگر بخواهیم جای بد تعریفش کنیم، شاید بشود کتابهای فصلی برایش نوشت و اگر بخواهیم آن را عبرتگاه تعریف کنیم، همینطور است، باید دید ابر بالای سر ما چه تقدیر میکند.
به نظر من بالای یک سال حبس واقعا خارج از روال متعارف زندگی است، به طور مثال اگر یک زندانی مرتکب جرمی شد که قرار است بیشتر از یک سال زندانی شود، بهتر است مجازات سریعتری برای وی در نظر گرفته شود، چراکه بیشتر از یک سال تمام کانون و روابط اجتماعی فرد زندانی نابود شده و از سوی دیگر بیشتر از شخص زندانی خانواده وی مجازات میشوند بنابراین حبس بیش از یک سال منصفانه نیست.
– از این به بعد دوست دارید دیگران شما را با چه برندی بشناسند؟
– شهرام جزایری.
– جاهایی گفته بودید که ای کاش پشیمان میشدید؟
– من خیلی اشتباه کردم چراکه در بیش از 99 درصد تلاشهایم شکست خورده و فقط در یک درصد از آنها موفق بودم. و هماکنون که در دوران بازنشستگی هستم به اینکه چقدر اشتباه کردم فکر میکنم.
منصفانه این است که بگویم چه اشتباه کاری هستم. این جمله تاریخی آقای سوییجی هوندا در روز بازنشستگیاش است. کسی که اقتصاد آمریکا را در صنعت خودرو در هم نوردید و منشا انقلاب بزرگی شد. وقتی آقای هوندا در دوره بازنشستگیاش اعتراف به شکستها و اشتباهات بزرگی کرد و من از این موضوع مطلع شدم، متوجه ناپختگی و خامی خود در بسیاری موارد بزرگ شدم، اما خدا رو شکر اشتباهاتم تکرار نداشت.
– شما محکومیت خودتان را قبول دارید یا بعداً خواهید داشت؟
فرد محکومی که دارای شخصیت اجتماعی مشخصی است با یک بزهکار متعارف جامعه که عالمانه مبادرت به جرم میکند یکسان نیست. هیچوقت داشتن سوءنیت مجرمانه مبنی بر وقوع جرم را اقرار نکردم و نخواهم کرد اما بالاخره به دلیل جوانی و خامی، خطاهایی کردم که شائبه آن پرونده بزرگ قضایی را ایجاد کرد، به هر حال هر چه بود تمام شد و مهم این است که از سوی دو شعبه دیوان عالی کشور احکام بسیار متقن، مستدل و مستحکم در مورد عملکرد قضایی پرونده من داد که در صورت تمایل میتوانید دادنامههایم را استخراج کنید و مورد تحقیق و بررسی قرار دهید.
– شما آبی هستید یا قرمز؟
– پرسپولیسی نیستم، من خودِ پرسپولیس هستم.
– در خصوص واگذاری پرسپولیس به بخش خصوصی ورود نمیکنید؟
– بحث واگذاری در بخش خصوصی مطرح شد، وزارت ورزش و کسانی که در عرصه رقابت برای خرید آن حضور پیدا کردند خیلی زحمت کشیدند، همچنین کار کارشناسی خوبی از سوی سازمان خصوصیسازی، دستگاههای نظارتی و مجلس صورت گرفت و به نظر میرسد با این اقدامات مقدمه خیلی بزرگی برای واگذاری پرسپولیس و استقلال فراهم شده باشد اما اینکه من شخصا به این موضوع ورود کنم، باید بگویم حکم را رد کردم چرا که نه از نظر مالی امکاناتش را دارا هستم و نه حوصله ورود به این گونه موضوعات را دارم. اما دو – سه گروهی که به صورت جدی در رقابت شرکت کردند از من مشورت خواستند و من کمکهای فکری به آنها دادم و ایدههای اقتصادی را مطرح کردم که مورد استقبال آنان قرار گرفت و به طور کلی آنان موافق بودند که اگر مالک پرسپولیس یا استقلال شوند از این افکار و ایدهها استفاده کنند و بعدها در رسانهها شائبهای پیش آمد که هر کسی پرسپولیس و استقلال را خریداری کند افکار شهرام جزایری پیادهسازی خواهد شد و برای خود جمعبندی کردند که شهرام جزایری در صف خرید پرسپولیس است که من شدیدا تکذیب کردم.
– پرسپولیس جایگاه خوبی ندارد، به نظر شما امسال چندم میشود؟
– اجازه بدید در مورد پرسپولیس صاحبنظران پرسپولیس از نظر ورزشی اظهار نظر کنند اما از نظر یک هوادار من در تمام بازیهای پرسپولیس، سلول سلول بدنم میلرزد تا پرسپولیس ببرد. بیمنطق، بیقاعده و کاملا متعصبانه، دوست دارم پرسپولیس ببرد.
– مدل ماشین شما چیست؟
– بنز 250E مشکی صفر.
– علاقه خاصی به رنگ مشکی دارید؟
– این ماشین را به دلایل زیادی انتخاب کردم. خیلی از دوستان شائبه این را دارند که شهرام با وجود اینکه پولدار است و وضع خوبی دارد، این موضوع را پنهان میکند. درحالی که من پول ندارم بلکه ثروت دارم و ثروتم، اعتبار و حیثیت تجاریم است و این ثروت به اندازهایست که در این شرایط خودرویی داشته باشم که 500 میلیون تومان قیمت داشته باشد که کافی است. همین یک ماشین را دارم که هم شیک است و هم پاسخ خیلی از موضوعات را میدهد.
– در حال حاضر موقعیت مالی شما در چه حدی است؟
– خدا را شکر خیلی خوب است. به اندازهای که دستم را جلوی دیگران دراز نکنم و هزینه زندگیام را داشته باشم.
– میگویند آقای جزایری پاساژ و مغازه زیاد دارد؟
– بعضی اوقات به رفقایی که پروژههای بزرگ را ساختند کمک کردم و شائبه شده که من تملکی دارم اما این موضوع واقعیت ندارد. فعلا یک زندگی عادی و از نظر مالی هم کافی دارم.
– مردترین فرد زندگی شما چه کسی بوده است، و به تبع آن نامردترین فرد؟
– اجازه دهید سکوت کنم. قطعا مجبورم رفقای سیاسی را ذکر کنم و آن وقت ممکن است آسیبی متوجه کسی شود پس اجازه دهید در این باره سکوت کنم.
– اسم شما باعث شد در انتخابات به کسی ضربه بخورد و مشکلی برایش به وجود بیاید یا حتی بتواند استفاده کند؟
– ای کاش رئیسجمهور محترم وقت، برای جمع کردن رأی از طرحها و برنامههای بزرگ خودش استفاده میکرد و آن موضوع 300 میلیون تومان شهرام جزایری را مطرح نمیکرد و از این حیث هم از آن برادر محترم گله داشتم و گلهام را به رسانهها عرض کردم. اما به هر حال باید به نظر وی نیز احترام گذاشت و او در آن مقطع تشخیص داد که در مقام دفاع از عملکرد خود، از این موضوع استفاده کند.
– آقای جزایری کجای کار شما لنگ زد که محکوم به 13 سال زندان شدید؟
– طبیعی است، موضوعات بزرگ مشکلات بزرگ را هم دارد. اینکه کجایش دقیقا لنگ میزد، شاید یک کتاب شود، چراکه به طور مشخص نمیشود گفت کجای کار بوده اما حساسیتها ایجاد شد و با وجود اینکه هزینههای معنوی و مالی سنگینی را پرداختم و برطرف شد. با این حال شاید نشود جزئیات را ذکر کرد ولی میشود گفت جوانی، خامی و کمتجربگی محور اصلیش بود.
– دوست داشتید الان جای من چه کسی روبروی شما نشسته بود و چه میگفتید؟
– در این لحظه عاشقانه و عارفانه دست مبارک شما را میبوسم و برای من شخصیت جنابعالی به عنوان ممتازترین و برجستهترین فرد فرهیخته آخر غایت و آرزو برای مصاحبه است.
– این 13 سال به شما خوش گذشت؟ چطور گذشت؟
– (سری تکان میدهد و لبخند میزند). بالاخره دیگران میگویند شهرام 13 سال سختی را با کمترین آسیب فردی سپری کرد. خیلی از رفقای ما در زندان اسیر اعتیاد، دارو، سیگار میشوند و خدا را شکر از این حیث ما سالم رفتیم و سالم آمدیم و از نظر جسمانی هم در سلامت کامل به سر میبرم و از نظر روحی آسیبهایی را دیدم اما خدا کمک کرده و در حال کنترل هستم.
– تهران چقدر تغییر کرده است؟
– خیلی، خصوصا آدمها، آدمها خیلی متفاوت شدهاند. ارزشها و معیارهای اخلاقی خیلی تغییر کرده است.
– نظر خود را درباره عبارات زیر بگویید؟
تحریم: فرصت اما سخت.
اوین: سری تکان میدهد و سکوت میکند.
مهدی هاشمی: قبل از این اتفاقات و بیشتر از اینکه در رسانهها شنیده باشم، وی را نمیشناختم.
بستنیفروشی: دوست دارم، هر بار به بستنی فروشی میروم سعی می کنم خودم دخل و تصرفی در آن داشته باشم. ولی اینکه بستنی فروشی داشته باشم شاید غریب باشد.
محسنی اژهای: قبلا هم گفتم؛ محکم، قاطع و در مورد پرونده من عادل بود.
کروبی: با کمی تعلل سکوت میکند.
عمان: (با خنده) یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس.
اصولگرا یا اصلاحطلب: عقلای هر دو برای کشور مفید و موثرند.
اقتصاد ایران: اقتصاد سیاسی
– شما خوشحسابی گرفتید. به نظرم این موضوع مغایر با محکومیت شما نبود؟
– نه دیگر منطبق بود. اگر آن حکم نبود ممکن بود من حالا جلوی شما ننشسته باشم. از نظر عملکرد اعتباری شرکتهای ما از بالاترین مرجع قضایی کشور، از دو شعبه دیوان عالی کشور، یک حکم خوشحسابی صادر کردند اما محکومیتها بعضا ساده، کیفری و غیر اقتصادی بود. میتوانید خود به پرونده مراجعه کنید.
– در حال حاضر با 100 میلیون پول چه کاری میشود انجام داد؟
– به رفقایی که از من سوال میکنند با 100 یا 10 میلیون چه فعالیتی میشود انجام داد، گفتهام بستگی دارد که فرد به چه شغلی مشغول است. اگر وی شغل اقتصادی دارد میتواند در شغل خود به کار ببرد. انشاءالله بازار سهام و سرمایه رونق بیشتری پیدا خواهد کرد میتوانند وارد بازار سرمایه شوند چرا که امروز با 100 میلیون تا کرج هم نمیشود رفت.
– برای رکود بازار چشماندازی دارید که کی تمام میشود؟
– ما از دولت مردان گلایه داریم. بعضی از رفقای ما هم در این موضوع دخیل هستند. اتفاق بزرگی در مورد تحریم رخ داد. توافق دستاورد بزرگ انقلاب بود. ای کاش پیشبینی میکردند و طعم شیرینی رفع تحریم و توافق در بازار سرمایه به سهامداران و عامه مردم میچشاندند. این فرصت از دست رفت اما امکان جبرانش هست لذا به نظر من به زودی کمتر از 6 ماه طعم شیرینی نجات کشور از توقف در سفره مردم خواهد آمد.
– تعریف شما از شهرام جزایری عرب 12 سال پیش چه بود و الان چیست؟
– بالاخره در آن زمان جوانی بودم که در خیلی از مسائل، پخته و جدی عمل کردم و در بعضی از مسائل هم کم تجربه بودم. تفاوت مهم شهرام جزایری حالا و 13 سال پیش در شجاعت و جسارتش است. احتیاط و سختی ها مرا تا حد زیادی کند و آهسته کرده است. گاهی اوقات به آن شهرام جزایری افتخار میکنم. شجاعت خیلی خوبی داشت ولی هیچ وقت از چراغ قرمز عبور نکرد.
– چه درسی از زندان گرفتید؟
– صبر و عقل.
– آن موقع میگفتند آقای جزایری چند تا از مسئولان را خریده است. آن زمانی که شما سکوت میکردید چه چیزی از ذهن شما میگذشت؟
– باید به نظرات مخالف و نظراتی که گاه آدم را آزرده میکند احترام گذاشت و صبوری کرد. من هم اینها را تحمل کردم و صبر میکنم.
– یادتان هست سال 88 اسمتان در مناظرهها آمد؟
– شاهد آن مناظره بودم.
– مسیر تجاری شما الان به چه سمتی است؟
– الان توقع مردم از من در مسائل اقتصادی خیلی زیاد است و در حال مطالعه و بررسی کارشناسانه هستم. به نظر میرسد تا سال 96 هم این کار طول بکشد تا خودم را پیدا کنم و بتوانم یک مسیر درست و مشخصی را ترسیم کنم اما تا آن موقع مشورتهای اقتصادی را از هیچکس دریغ نکردم و هر عزیزی احساس کند من میتوانم به او کمک کنم بیمزد و منت این کار را برایش انجام میدهم.
– سالها قبل سعید مرتضوی از شما تجلیل کرده بود؟
– آقای سعید مرتضوی در سال 88 جلوی مرخصی مرا محکم گرفت. خیلیها از قضات پرونده من در محافل غیر رسمی لطف داشتند و با ذکر کلمه نابغه اقتصادی مرا تایید میکردند. شاید آقای مرتضوی هم در غیاب این کار را کرده باشد و من اطلاعی ندارم.
– از اینکه حکم اعدام برایتان صادر شود، نمیترسیدید؟
– من از اعمال خودم مطلع بودم اثرات و ترتیبات پرونده قضایی من مشخص بود. به نظر نمیرسید چنین حکمی برای من صادر شود. حتی حکم حبس هم برای پرونده من بسیار زیاد بود.
– از نظر شما باگهای اقتصادی کشور برای سوء استفادههای مالی کدامند؟
– بلد نیستم.