به گزارش پایگاه تحلیلی خبری
پونه زار به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، خرافه واژهای عربی است و ریشه آن «خرف» به معنای «چیدن میوه» با «پیری و فرتوتی» است. نام پائیز هم در عربی «خریف» است که شاید از همین ریشهها باشد. خرافه مصدر آن است و اصطلاحا بر «حکایت ساختگی و خندهآور» یا «عقیدهای فاسد و باطل» اطلاق میشود.
پس میتوانیم خرافات را عبارت بدانیم از باورهای باطل و بیاساس که فاقد مبنای عقلی و علمی باشند. اما ذکر این نکته ضروری است که خرافه نسبت به درجه فهم و بصیرت بشر، معنا مییابد. مسائل بسیاری وجود دارند که به نظر ما خرافه میرسند، اما در دورههای قبل به دلیل محدود بودن علم بشر، معقول و منطقی بودهاند.
مطالعات روانشناختی خرافات نشان میدهد که معمولا در مواقع حساس و لحظههایی که عدم اعتماد و اطمینان به آینده وجود دارد خرافات زاده میشود و در رویایی با مسائلی چون تولد، مرگ، مرض، قطحی، فقر و حوادث طبیعی و اتفاقاتی از این قبیل همیشه برای بشر منبع اضطراب بودند و احساس شک و ترس و خشم به دنبال داشتهاند و هیچکدام از این ها را آدمیزاد نمیتوانسته از راه علم و منطق توجیه کند به خرافات روی میآورده تا از اضطر
اب و تشویش رها شده و تسکین خاطر یابد.
نظریه دیگری از سوی دانشمندان علوم اجتماعی ارائه شده، نظریه «فرافکنی» است که مقصود از فرافکنی آن است که انگیزههای خود را از خویش بیرون اندازیم و نتیجه تصمیمهایمان را به دیگری نسبت دهیم و این شیوه دفاعی و جبرانی انسان است.
بیشتر خرافات با زندگی بشر، مناسبتی نزدیک دارند اصل مسلم این است که انسان از دیرباز برای آسایش خود و اطرافیانش می کوشید و طالب امنیت و سعی میکرد با تمسک به چنین باورهایی، از حوادث طبیعی و غیرطبیعی مصون بماند.
چون شکست آیینه، حیرت صد برابر میشود!
باورهای خرافی میتواند از سرزمینی به سرزمین دیگر راه یابد و به عنوان، «اعتقاد خرافی مشترک» مطرح شود.
به عنوان مثال «شکستن آینه» در خیلی از کشورها، نشانه شوربختی است.
بدیمنی شکستن آینه به زمانهای دور برمی گردد، به دورانی که در مصر باستان همه فکر می کردند که میل و خواسته خدایان را میشود در آینه دید، بنابراین اگر آینهای به طور کاملا اتفاقی میشکست به این معنا بود که خدایان نمیخواستند شخص آینده خود را در آینه ببیند زیرا آینده خوبی در انتظارش نیست.
رومیان نیز بر این باور بودند که تندرستی شخص هر هفت سال یک بار دگرگون میشود و از آنجا که بازتاب کننده تندرستی است، پس شکستن آینه به معنای به خطر افتادن تندرستی است.
پیش از تولید آینه به شکل امروزی آن، هر سطح بازتاب دهندهای به عنوان یک شیء جادویی و دارای نیروهای پیشگویی در نظر گرفته میشده است. در اساطیر یونان باستان، الههها و ارباب انواع و حتی موجودات فناپذیر می توانستند با نگاه به سطح آب نشانههایی از آینده خود را مشاهده کنند.
در اساطیر به کرات بر مسخکنندگی و نیروی اغواگری سطوح بازتابدهنده تأکید شده است، برای نمونه میتوان به اسطوره «نارسیس» یا افسانه «سفیدبرفی» اشاره کرد. پس میتوان اینگونه برداشت کرد که از آنجایی که آینهها کلیدی به آینده افراد تصور میشده، شکستنشان به منزله نابودی آینده شخص بود.
اولین آینهای که انسان میتوانست
، با آن پشت سر خود را ببیند، در سراسر قصر امپراطوری روم یعنی دامنتین نصب شده بود، یعنی جائیکه وی عادت داشت در آنجا قدم بزند وی ظاهرا همیشه نگران این بود که مبادا دشمنانش در پشت سرش کمین کرده و از عقب سر به وی خنجر بزنند!
اعتقاد به این خرافات در بیشتر کشورهای آسیای شرقی مثل چین و ژاپن قویتر است. این در حالی است که در آفریقا و آمریکای لاتین نیز هم خرافه یکی از اصول زندگی مردم به شمار میرود.
در بین ایرانیها نیز افرادی وجود دارند که شکستن آینه را به اصطلاح «بدبیاری» میدانند به ویژه اگر در مراسم عروسی، آینه جهیزیه عروس بشکند، که برخی آنرا نشانهای برای آینده بد و شوربختی عروس میدانند!
در عصر کنونی که نور علم چنین تاریکی را از ذهن بشر زدوده است، دیگر کمتر کسی آینده خود را به اتفاق پیش پا افتادهای مثل شکستن آینه ربط میدهد.
طاهره 39 ساله خانهدار در مورد اعتقاد به بدیمنی شکستن آینه میگوید: بارها در اسبابکشی پیش آمده که آینهمان شکسته است اما بعد از آن هیچ اتفاق ناخوشایندی برایم رخ نداده است و همه چیز روند عادی خود را طی کرده است به نظریه این اعتقادی قدیمی و نسوخ شده است.
حبیبه تکدهقان، روانشناس و کارشناس مذهبی، درباره علت اعتقاد برخی افراد به چنین خرافههایی میگوید: «انسانها ذاتا به سمت چیزی میروند که برایشان خوشایند است، یعنی دوست دارند اگر اقدام به انجام کاری میکنند عوامل بیرونی هم به کمکشان بیاید و در پیشبرد هدفشان به آنها کمک کند، که در بعد توحیدی این عمل به «توکل» تعبیر میشود، یعنی فرد برای رسدن به هدفش تلاش کافی را انجام میدهد اما نتیجه
را به خدا واگذار میکند، اما اگر این حالت به کمک گرفتن از اشیاء و آفریدههای خداوند معطوف شود تعبیر به خرافه میشود».
پندار بیاساس و فال بد زدن سابقهای طولانی دارد در دین اسلام و از دیدگاه معصومین (ع)، فال بدزدن بیاساس و در ردیف شرک و کفر است و فقط از جنبه روانی میتواند مؤثر باشد.
در حدیثی از پیامبر اکرم چنین نقل شده است:«لیس منا من تطیر و تطیرله…!» از ما نیست کسی که فال بد بزند یا برای او فال بد بزنند!
خوشبختانه با پیشرفت علم و افزایش دانش و آگاهی مردم، بیشتر خرافات و اعتقادات بیپایه و اساس کار کرد عامیانه و غیرعلمی خود را از دست دادهاند و در روزگار ما به عناصر فرهنگی مثبت با کارکرد متفاوت تبدیل شدهاند. مثل خانهتکانی کردن، هفتسین، سیزده به در، فال نیک زدن و… پس هر چقدر فال بد زدن سنت ناصواب و زیانباری است و به بهداشت روانی جامعه لطمه وارد میکند در برابر «فال نیک زدن» سودمند، تشویقگر و امیدبخش است.