در موردتصویر روزنامه جوان
قرآن و تشبيه حق و باطل به آب و کف روي آن
در این مثال حقایق مهمی نهفته است که عبارتند از: 1- گاهی باید برای شناخت حق از باطل، به سراغ نشانه ها رفت زیرا باطل تنها در یک لباس ظاهر نمی گردد. 2- باطل همواره به دنبال بازار آشفته می گردد تا بالا نشین و چشم پرکن بماند اما حق در این مبارزه همیشگی متواضع، خاموش و سودمند است.
هنگامى که قرآن مى خواهد ترسیم دقیقى از منظره حق و باطل کند، مى فرماید: «اَنزَلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ اَوْدِیَهٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رَابِیاً وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَه اَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَاَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الاَْرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللهُ الاَْمْثَالَ»؛ ([خداوند] از آسمان آبى فرو فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه اى به اندازه آنها سیلابى جارى شد؛ سپس سیلاب بر روى خود کفى حمل کرد؛ [همچنین] و از آنچه [در کوره ها،] براى به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگى، آتش بر آن مى افروزند، کفهایى مانند آن به وجود مى آید ـ خداوند براى حق و باطل چنین مثالى مى زند ـ سرانجام کفها به بیرون پرتاب مى شوند، ولى آنچه به مردم سود مى رساند [آب یا فلزّ خالص] در زمین مى ماند؛ خداوند اینچنین مثال مى زند!).
1. شناخت حق و باطل از یکدیگر گاهى آن قدر پیچیده مى شود که حتماً باید به سراغ نشانه ها رفت.
2. حق همیشه مفید و سودمند است همچون آب زلال که مایه حیات و زندگى است ویا فلزات خالص، که یا زینت است و یا ابزار حیات.
3. حق همیشه متّکى به خویش است اما باطل از آبروى حق کمک مى گیرد و سعى مى کند خود را به لباس او در آورد و از حیثیت او استفاده کند همان گونه که هر دورغ از راست فروغ مى گیرد که اگر سخن راستى در جهان نبود کسى دروغ را باور نمى کرد، و اگر حقى وجود نداشت باطل را جولانى نبود.
4. بهره هر موجودى به اندازه ظرفیت او است، همان گونه که هر درّه اى به اندازه گنجایش خود از آب باران بهره مى گیرد.
5. باطل همیشه دنبال بازار آشفته مى گردد، همان گونه که سیلاب به هنگام سرازیر شدن از کوه که داراى جوش و خروش است، کف ها را بر دوش خود حمل مى کند امّا هنگامى که به جلگه هاى صاف مى رسد و جوش و خروش فرو مى نشیند و کف ها نابود مى شود.
6. باطل تنها در یک لباس ظاهر نمى شود، و هر لحظه به لباس دیگرى در مى آید همان گونه که کف ها، هم روى آب ها ظاهر مى شوند و هم روى فلزات در کوره ها؛ بنابراین هرگز نباید فریب تنوع آنها را خورد، پس بر هر حق و باطل شناسى لازم است که آنها را در هر لباسى بشناسد.
7. مبارزه حق و باطل همیشگى است، و «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور، بر خلایق مى رود تا نفخ صور» همان گونه که ریزش باران ها از آسمان و ذوب فلزات در کوره ها همیشه هست، این امر نیز همواره ادامه دارد.
8. باطل بالا نشین است و چشم پرکن و تو خالى، امّا حق متواضع است و خاموش و هنرنما.(2)
در موردتصویر روزنامه جوان
قرآن و تشبيه حق و باطل به آب و کف روي آن
در این مثال حقایق مهمی نهفته است که عبارتند از: 1- گاهی باید برای شناخت حق از باطل، به سراغ نشانه ها رفت زیرا باطل تنها در یک لباس ظاهر نمی گردد. 2- باطل همواره به دنبال بازار آشفته می گردد تا بالا نشین و چشم پرکن بماند اما حق در این مبارزه همیشگی متواضع، خاموش و سودمند است.
هنگامى که قرآن مى خواهد ترسیم دقیقى از منظره حق و باطل کند، مى فرماید: «اَنزَلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ اَوْدِیَهٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رَابِیاً وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَه اَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَاَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الاَْرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللهُ الاَْمْثَالَ»؛ ([خداوند] از آسمان آبى فرو فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه اى به اندازه آنها سیلابى جارى شد؛ سپس سیلاب بر روى خود کفى حمل کرد؛ [همچنین] و از آنچه [در کوره ها،] براى به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگى، آتش بر آن مى افروزند، کفهایى مانند آن به وجود مى آید ـ خداوند براى حق و باطل چنین مثالى مى زند ـ سرانجام کفها به بیرون پرتاب مى شوند، ولى آنچه به مردم سود مى رساند [آب یا فلزّ خالص] در زمین مى ماند؛ خداوند اینچنین مثال مى زند!).
1. شناخت حق و باطل از یکدیگر گاهى آن قدر پیچیده مى شود که حتماً باید به سراغ نشانه ها رفت.
2. حق همیشه مفید و سودمند است همچون آب زلال که مایه حیات و زندگى است ویا فلزات خالص، که یا زینت است و یا ابزار حیات.
3. حق همیشه متّکى به خویش است اما باطل از آبروى حق کمک مى گیرد و سعى مى کند خود را به لباس او در آورد و از حیثیت او استفاده کند همان گونه که هر دورغ از راست فروغ مى گیرد که اگر سخن راستى در جهان نبود کسى دروغ را باور نمى کرد، و اگر حقى وجود نداشت باطل را جولانى نبود.
4. بهره هر موجودى به اندازه ظرفیت او است، همان گونه که هر درّه اى به اندازه گنجایش خود از آب باران بهره مى گیرد.
5. باطل همیشه دنبال بازار آشفته مى گردد، همان گونه که سیلاب به هنگام سرازیر شدن از کوه که داراى جوش و خروش است، کف ها را بر دوش خود حمل مى کند امّا هنگامى که به جلگه هاى صاف مى رسد و جوش و خروش فرو مى نشیند و کف ها نابود مى شود.
6. باطل تنها در یک لباس ظاهر نمى شود، و هر لحظه به لباس دیگرى در مى آید همان گونه که کف ها، هم روى آب ها ظاهر مى شوند و هم روى فلزات در کوره ها؛ بنابراین هرگز نباید فریب تنوع آنها را خورد، پس بر هر حق و باطل شناسى لازم است که آنها را در هر لباسى بشناسد.
7. مبارزه حق و باطل همیشگى است، و «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور، بر خلایق مى رود تا نفخ صور» همان گونه که ریزش باران ها از آسمان و ذوب فلزات در کوره ها همیشه هست، این امر نیز همواره ادامه دارد.
8. باطل بالا نشین است و چشم پرکن و تو خالى، امّا حق متواضع است و خاموش و هنرنما.(2)