چاپ خبــر

از دستگیری امام خمینی (ره) تا یوم الله خونین 15 خرداد

قیام ۱۵ خرداد نقطه عطفی در کارنامه درخشان انقلاب شکوهمند اسلامی تلقی و آغاز دگرگونی هایی است که می‌توان از آن به عنوان «یوم اللّه» نام برد.

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری پونه زار به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، قیام ۱۵ خرداد جنبشی ماندگار و اثرگذار و نقطه عطفی در کارنامه درخشان انقلاب شکوهمند اسلامی تلقی می‌شود وآغاز تحولات و دگرگونی هایی شد که می‌توان از آن به عنوان «یوم اللّه» نام برد.

بازخوانی عوامل بروز نهضت 15 خرداد به عنوان مقدمه و طلیعه انقلاب شکوهمند اسلامی  نیازمند بررسی علل و پیش زمینه‌های مختلفی است که از نهضت تحریم تنباکو و انقلاب مشروطیت به وجود آمده و تا سال ۴۱ و پس از آن در خود انقلاب اسلامی تداوم داشت و در واقع هم باید بعد مادی و ظاهری این علل را در نظر گرفت و هم بعد باطنی و معنوی آنها را، چنان که شهید مطهری می‌گوید: «این نهضت، نهضتی است از تیپ نهضت پیامبران؛ یعنی، برخاسته از خودآگاهی یا خدا آگاهی.

مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه 14 خرداماه 1361 فرمودند: اما من مایلم درباره حادثه 15 خرداد قدری صحبت کنم، چون از خاطره‌های بسیار مهم و تعیین کنندهٔ انقلاب ماست و بعد، مطلبی را که در انقلاب ما و در 15 خرداد به وضوع دیده شده است و قرآن هم به این مطلب اشاره دارد، برای شما برادران و خواهران عزیز مطرح می‌کنم تا برای خط مشی آیندهٔ ما، ملت و هم دولت، درسی باشد.

15 خرداد یک قیام مردمی بود. علت این قیام هم این بود که در روز عاشورای آن سال که مصادف با سیزدهم خرداد می‌شد، امام امت حقایق افشا نشده‌ای تا آن روز را با مردم بی‌واسطه در میان گذاشتند، که درباره این ارتباط بی واسطه امام و امت حرفی دارم که عرض می‌کنم.

در این گفتار، که توصیه‌می‌کنم اگر نوار قابل فهمی و سالمی از آن هست، رسانه‌های همگانی آن را پخش کنند تا مردم بفهمند نوزده سال قبل امام چه می‌گفتند، حقایقی را بیان کردند که این حقایق آن روز برای خیلی‌ها حتی دست‌اندرکاران سیاست، قابل فهم نبود. اگر حافظه خطا نکرده باشد، جملات امام این‌ها بود که «اسرائیل می‌خواهد در ایران قرآن نباشد. اسرائیل می‌خواهد در ایران روحانیون نباشند. اسرائیل می‌خواهد در ایران اسلام نباشد.»

پانزدهم خرداد، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران

در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخیمان رژیم ستم شاهی به خانه امام خمینی (ره) یورش بردند. آن‌ها امام را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه، در سخنان کوبنده‌ای، از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او پرده برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند.

هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابان‌های شهر قم، زیر پای مردان و زنان انقلابی ـ که در اعتراض به رژیم شاه و حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند ـ به لرزه در آمد. این صحنه، در آن روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و بدین ترتیب، مردم ایران با این قیام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستم شاهی هستند.

جححجخجخ

* آغاز قیام

پس از انتشار خبر دستگیری امام (ره) در پانزده خرداد 1342، بسیاری از مردم قم، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (ع) حرکت کردند.

پس از مدتی، صحن مطهر و خیابان‌های اطراف، لبریز از جمعیّت شد که شعارِ «یا مرگ یا خمینی» را با هیجان شدیدی تکرار می‌کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیه‌هایی، خواستار آزادی فوری حضرت امام شدند.

در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسل‌ها شروع شد و تعداد زیادی از مردم زخمی شده یا به شهادت رسیدند. شدّت تیراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی‌ها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت.

جححجخجخ

* حمام خون در تهران

در پانزدهم خرداد 1342، مردم تهران هم چون سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) به خیابان‌ها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن‌پوش ورامین، دهقانان کَنْ و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد.

انبوه جمعیت بازاری، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعدآسای «یا مرگ یا خمینی» و «مرگ بر شاه» تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهرآلود ملت، تاج و تخت خود را در حال زوال می دید، با رگبار مسلسل به جنگ ملّت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.

در روز پانزدهم خرداد 1342، در بیشتر شهرهای کشور نیز، درگیری، راهپیمایی، برگزاری جلسات و نیز سخنرانی بر ضد رژیم و اعتراض به دستگیری امام صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شیراز، تبریز و مشهد، اعتراض‌ها از شدّت و گستردگی بیشتری برخوردار بود که در اثر این حوادث، تعداد زیادی کشته، مجروح یا زندانی شدند.

قیام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبیدن رژیم سلطنت و گرچه به سرعت نتیجه قطعی نداد، آثار بسیار باقی گذاشت. از این رو، عوامل رژیم حاکم، به روش‌های گوناگون کوشیدند با استفاده از همه امکانات و از جمله رسانه‌های گروهی، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگیرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فریب دهند. بنابراین رژیم مدعی شد که عده‌ای از مردم، برای بدست آوردن پول، به تهاجم برضد دولت دست زده‌اند و گفتند که این پول‌ها را شخصی به نام «جمال عبدالناصر» فرستاده تا در ایران، توطئه‌هایی صورت گیرد. البته با همه این تلاش‌ها و ادعاهای پوچ و بی‌اساس، شعله قیام پانزدهم خرداد 1342، روز به روز روشن‌تر می‌شد.

جححجخجخ

پس از واقعه پانزدهم خرداد 1342، با وجود سانسورهای شدید دستگاه شاه، خبرهای دستگیری امام خمینی (ره) و قیام 15 خرداد؛ در مدت کوتاهی، نه تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش یافت و موجی از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد.

حوزه های علمیه نجف، کربلا و کاظمین، به حمایت از امام خمینی (ره) تلگراف‌هایی به سران کشورهای اسلامی و سازمان‌های بین‌المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژیم را به شدت محکوم کردند. تمام این جریان‌ها در حالی صورت می‌پذیرفت که در مطبوعات کشور هیچ خبری از حقایق و وقایع منعکس نمی‌شد.

جنبش پانزده خرداد، اگر چه واکنش طبیعی مردم مسلمان در برابر مصوّبات خلاف اسلام رژیم و بازداشت امام خمینی (ره) بود، آزادی فوری ایشان را در بر نداشت. از این رو، اعتراض‌ها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای طراز اوّل کشور، برای چاره‌جویی، در تهران اجتماع کردند. رژیم حاکم که از یک پانزده خرداد دیگر بیمناک بود، کوشید آن‌ها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آن‌ها بر ندارد.

از طرفی مراجع تقلید، اعلامیه‌ای صادر کردند مبنی بر این که امام خمینی (ره) مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید است و براساس قانون، از محاکمه و تعرّض مصون است. سپس با انتشار این مطلب، رژیم خود به خود مجبور شد برای فرو نشاندن نارضایتی‌های عمومی، امام خمینی را در هیجدهم فروردین 1343 آزاد کند.

جححجخجخ

ندای ملکوتی امام

حادثه سترگ پانزده خرداد 1342، در اوج اصلاحات دروغین شاه خائن اتفاق افتاد؛ چرا که در آن زمان، اختناقی فراگیر بر ایران سایه افکنده بود. در این جو، ناگهان ندای ملکوتی امام از شهر مقدس قم بلند شد و با افشای نقشه خائنانه شاه، مردم را از آن چه در پشت پرده ها می‌گذشت، آگاه کرد. آری، امام در ضمن بیدار کردن مردم، آنان را برای قیامی صد در صد اسلامی دعوت کرد و چارچوب قیام را به آنان نشان داد. از این رو در روز پانزده خرداد گروهی از متعهدان و مخلصان که خبر دستگیری امام را شنیدند، قیام خویش را آغاز کردند و با شعارهای «لااله الا اللّه » و «یا مرگ یا خمینی» دیگران را از خواب غفلت بیدار و بنیان های انقلابی استوار را پایه ریزی کردند.

در قیام پانزدهم خرداد 1342، شعارهایی که از حنجره های دردمند ملّت ایران بلند می شد، صرفا اسلامی و مذهبی بود. اگر این نهضت خداجویانه مردم در آن روز با آن وسعت به وجود نمی‌آمد، رژیم ستم شاهی جرأت بیشتری از خود نشان می‌داد و اساس اسلام را در کشورمان از بین می‌برد و اهداف اربابان آمریکایی خود را محقق می‌گرداند.

قیام پانزدهم خرداد 1342، قیامی کاملا مردمی بود و تکیه‌گاهی جز مردم رنج دیده و مظلوم ایران نداشت. اصالت این قیام، در خروش عاشقانی بود که عارفانه در راه رضای معبود خویش، به ندای رهبر دل سوزشان پاسخ مثبت دادند و برای حمایت از آرمان‌های او، آماده شهادت و جانفشانی شدند. اینان، نه چهره‌های سیاسی محض بودند و نه مردمی که برای هواهای نفسانی و مادی قیام کرده باشند، بلکه همین مردم پاک دلل کوچه و بازار بودند که یک صدا و یک نوا بر ضد ظلم و خیانت رژیم ستمشاهی پهلوی به پاخاستند. به همین دلیل، رژیم شاه سخت به وحشت افتاد و چاره ای جز گلوله باران مردم ندید.

جححجخجخ

 

* پایان افسانه جدایی دین از سیاست

قیام پانزده خرداد، به افسانه جدایی دین از سیاست که بیش از نیم قرن، از سوی استعمارگران و رژیم های دست نشانده آنان تبلیغ و ترویج شده بود، پایان داد و جداناپذیری اسلام از سیاست را، برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمّدی را از اسلام آمریکایی باز شناسانید. از آن پس، اسلام راستین که تا دیروز جایی در مجامع علمی و روشن فکری نداشت، در میان نسل تحصیل کرده و به ویژه دانشگاهیان راه یافت و گام به گام گسترش پیدا کرد و فعالیت های سیاسی بر پایه اسلام، به عنوان بزرگ‌ترین جریان سیاسی در ایران اوج گرفت و پیشرفت کرد و زمینه ساز انقلاب اسلامی شد.

آشکار شدن ماهیت شاه

در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی، دستگاه حکومت به وسیله حامیان آمریکایی خود، با شیوه‌ها و تاکتیک‌های پیچیده و حساب شده‌ای، به مبارزه با اسلام می پرداخت و شاه با تظاهر به اسلام و شعایر مذهبی، می‌کوشید به شکل مرموزی، توطئه اسلام زدایی پدر خویش را پی بگیرد. از این رو، تا پیش از قیام غرورآفرین پانزدهم خرداد 1342، بسیاری از عناصر و چهره های اسلامی دید مثبتی به شاه داشتند و او را «اسلام پناه» می پنداشتند، ولی ددمنشی و سفاکی نسبت به مردم مظلوم و تجاوز به حریم روحانیت در جریان واقعه پانزده خرداد، ماسکِ فریب و ریا را از چهره او برداشت و ماهیت ضددینی او را برای همگان آشکار ساخت.

امام خمینی (ره)، آن پیر فرزانه انقلاب، درباره روز پانزده خرداد 1342 چنین فرمودند: «روز پانزده خرداد، در عین حال که چون عاشورا، روز عزای عمومی ملّت مظلوم است، روز حماسه و تولد جدید اسلام و مسلمانان است. بزرگداشت روز حماسه آفرین 15 خرداد، بزرگداشت ارزش‌های انسانی در طول تاریخ است».

ایشان در سخنانی دیگر فرمودند: «قیام پانزده خرداد، اسطوره قدرت ستم شاهی را در هم شکست و افسانه‌ها و افسون‌ها را باطل کرد. شهادت جوانان رشید و زنان و مردان در آن روز، سد عظیم قدرت شیطانی را از بنیان سست کرد. خون سلحشوران کوخ نشین، کاخ های ستم را در هم کوبید. ملّت عظیم الشأن با قیام و نثار خون فرزندان عزیز خویش، راه قیام را برای نسل های آینده گشود و ناشدنی ها را شدنی کرد». حضرت امام (ره) تاکید کردند: من‏‎ ‎‏پانزده خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام می کنم.

قیام پانزده خرداد سال 1342، جرقه‌ای آتش بار بر خرمن باروت جامعه خفقان گرفته و شب زده ایران افکند و زمینه جنب و جوش و شور و خروش ایثارگرانه و فداکارانه را فراهم کرد. ملت ایران با الهام از راه و روند حماسه آفرینان پانزدهم خرداد، به عنوان اسوه های ایثار و شهادت، درس جانبازی، فداکاری و پایداری آموختند، روزهای شور و حماسه فراوانی پدید آوردند و نهضت اسلامی امام بر ضد طاغوت را تداوم بخشیدند. مبارزه پیگیر و مقاومت خستگی ناپذیر ملّت ایران، از سال 42 تا 57 که به انقلابی اسلامی کشیده شد، ریشه در قیام خونین پانزده خرداد داشت و برگرفته از جانبازی‌های زنان و مردان قهرمان آن روز تاریخی بود.

انتهای پیام/ ع ت

Go to TOP