شکار و شکارچی
شکار نخستین گزینه امرار معاش انسانهای اولیه در جنگل بود و برای ادامه زندگی مجبور به رعایت قانون جنگل(تنازع بقاء) دریدن و خوردن دیگران برای زنده ماندن خود شد. به نسبت رشد و تکامل از جستجوی غذا در جهت تولید آن گام برداشت و از صرف شکارچی بودن فاصله گرفت. کم کم با اهلی کردن حیوانات به رشته ی کشاورزی و دامداری روی آورد و با ایجاد مشاغل ابتدایی مانند شبانی و دامپروری و افزایش تولید زندگی رو به ترقی و درحال تغییر مداوم شد. درپی آن انسانهای شکارچی بیشتری از غارها و جنگلها بیرون آمدند و با ایجاد مسکن در روستاها و شهرها ساکن شدند و به جرگه ی تولید کنندگان مایحتاج خود پیوستند اگرچه بخشی ار قبایل عقب مانده انسانی در قالب عشیره و قوم و… با استفاده از شکار حیوانات در نقاط دور افتاده جهان هنوز هم به شکل بدوی روزگار خود را سپری میکنند.
در یکی دو قرن اخیر با پیشرفت علم و تکنولوژی و جایگزین شدن ماشین بجای بازوی کار و تولید انبوه کالای مورد نیاز بشر، وفور نعمت برای انسانها فراغت بیشتری فراهم آورد، اما به موازات صنعتی شدن و گسترش شهرها و ایجاد کارخانجات و … موجب ورود غیر اصولی انسان در حریم زیستگاههای حیات وحش و قتل عام درختان جنگلی و نابودی بیشه زارها و مخفی گاههای حیوانات و احداث جاده های غیر ضرور تا عمق جنگل و دورترین نقطه کوهستان و ویلاسازی و دسترسی راحت شکارچیان(قاتلان فرزندان صحرا) و کشتار افسار گسیخته حیات وحش و گسستن زنجیره غذایی آنها، باعث زوال و انقراض روز افزون گونه های جانوری گردید.
کشتار بی رحمانه ۱۲ قلاده پلنگ ایرانی در ۱۰ ماهه ی اخیر، آن هم مطابق آماری که برملا و رسانه ای شده و شلیک گلوله به گوزن زرد حفاظت شده در پارک پردیسان تهران و موارد بسیاری که روزانه گزارش میشود حاکی از جنون گسترش یافته ایست که در بخشی از جامعه به صورت سونامی کشتار حیات وحش در کشورمان جاریست.
ما را چه میشود؟ نارسایی قانون، ناکارآمدی مسئولان یا به انفعال کشیده شدن ماموران؟
هریک از عوامل فوق شاید تاثیر بسزایی در شکل گیری شرایط ناهنجار فوق داشته باشد، ولی مهم تر از همه نقش انسانهاییست که بخاطر هوس بازی و سیری ناپذیری و ناآگاهی قرین به جنون با تیراندازی بسوی حیوانات و هر جانداری در صحرا و جنگل با هر گام شوم خود آهنگ مرگ و نابودی فرزندان صحرا را می نوازند و به ناحق آنها را به خاک و خون میکشند.
اگرچه با ظاهری متمدن و ابزاری مدرن در دست با کج اندیشی و رجعت به دوران ماقبل تاریخ و عصر سبعیت، خوی وحشی خود را به نمایش میگذارند. کشتار (شکار) خرس های سمیرم در سال گذشته و صحنه های مشمئز کننده و شرم آور آن نتیجه شکارچی بودن دائمی است که موجب مرگ عاطفه و رشد خصلت ددمنشانه و بازگشت به دوران غارنشینی است. «از این راهی که هر جاندار را بی جان کنی برگرد»*
شوربختانه توزیع فراوان انواع اسلحه در بین عموم مردم و عدم کنترل آن یکی از عوامل مهم سونامی کشتار حیات وحش کشورمان میباشد.
تیغ دادن در کف زنگی مست
بِه که آید علم را ناکَس بدست
علم و مال و منصب و جاه قِران
فتنه آمد در کف بدگوهران
پس غزا زین فرض شد بر مومنان
تا سِتانند از کف مجنون سِنان
مثنوی مولوی
به دام انداختن حیوانات وحشی بویژه گربه سانان در گوشه و کنار جریان دارد و مصیبت بار تر از همه آتش زدن پلنگان و یوزپلنگها در چند سال اخیر بارها گزارش شده است! چگونه موجودی با نام انسان به خود اجازه میدهد حیوانی زیبا و گرفتار دربند را زنده به آتش بکشد و لابد به تماشای صحنه دلخراش و جگرسوز آن بنشیند!
«ایا صیاد رحمی کن مرنجان نیمه جانم را
پر و بالم بِکَن اما مسوزان استخوانم را !! » *
امروزه تلاش همه فرهیختگان آگاهی دادن به مردم و تعالی اخلاق و تلطیف روح و ارتقای انسانیت است،
تا با تغییر نگرش و زدودن خصلتهای منفی دیرینِ خشونت از خوی بدوی خود فاصله بگیرند و با جایگزینی مهر و محبت شیرینی زندگی و پایداری طبیعت را فراهم آورند.
سپیده دم صبح روشنایی و روزگار اطلاع رسانی و ارتباطات جهانی را باور کنیم. پیشرفت علم و تکنولوژی دستاوردهای فراوانی دارد، بخشهای خوب و مفید آن را انتخاب کنیم و همه باهم سوار قطار امید و آگاهی شویم و به زندگی خود و دیگران سلام کنیم. (چشم ها را باید شست، جور دیگری باید دید)
با داشتن اینهمه دانشمند و فرهیخته، دانشجو و تحصیلکرده در کشورمان آیا شایسته است در بین ۱۳۲ کشور جهان مملکت ما رتبه ۱۱۴ در حفاظت از محیط زیست داشته باشد؟! و آیا در شأن تمدن و فرهنگ ماست که ظرف چند سال اخیر ۶۱ پله سقوط در حفاظت محیط زندگی مان را داشته باشیم؟!
این در حالی است که بموجب اصل ۵۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حفاظت از محیط زیست وظیفه عمومی تلقی میشود، بنابراین همه آحاد ملت درقبال شرایط نگران کننده کنونی، کشتار حیات وحش مسئولیم. دربرابر قانون شکنان و طبیعت ستیزان بی تفاوت نباشیم، بحران پیش آمده را جدی بگیریم، با طبیعت و زیستمندان آن مهربان باشیم و در پایان:
بیایید اسلحه شکاری(تفنگ و دام) را کنار بگذاریم و با دوربین عکاسی لحظات خوب و به یاد ماندنی طبیعت را جاودانه کنیم.
باشگاه نویسندگان پونه زار/ نصرت اله تواضع فعال فرهنگی محیط زیست
چشم هارا باید شست /جور دیگر باید دید.