چاپ خبــر

امام خمینی که بود؟ چه گفت؟ چه کرد؟

او شرق را به تكاپو انداخت، غرب را متحير كرد و جهاني را به خود مشغول ساخت. لقمان وار حكمت را به دوش گرفت، ابوذر وار مشكلات تبعيد را تحمل كرد، براي ايجاد عدالت پيامبروار با طاغوتيان مبارزه نمود و علی وار تشكيل حكومت داد…

 به گزارش پونه زار به نقل از صاحب نیوز- حجت الاسلام مهران آدرویش/ در ادامه به جستجوی پاسخ سه سوال می پردازیم. با روشن شدن تکلیف این سه حوزه تکلیف انقلاب و انقلابیون  نیز روشن می شود.

امام (ره) که بود؟

امام عبد صالح خدا بود.

او نمونه ای بارز و کم نظیر(اگر نگوییم بی نظیر) از تربیت شدگان مکتب قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) بود.

فقیهی متفکر، عارفی آگاه، فیلسوفی شجاع، ادیبی عمیق، مفسری بینا و سیاستمداری زاهد بود. او مجمع اضداد بود.

او با نهج البلاغه قیام کرد و با نهج البلاغه حکومت کرد.

انسانی متخلق به اخلاق الهی و مبارزی خستگی ناپذیر.

امام خمینی

زندگی او تجلی عمل صالح بود و در این جهان چنان به سر می برد که گویی دائما مجذوب عزّ قدس ربوبی است.

او شخصیت شگفت انگیز و بی نظیر عصر معاصر است.

وجود او مملو از مهر و محبت نسبت به تمام حق جویان عالم بود.

او مرکز حبّ و بغض هاست.

مظهر سر سختی و به مثابه یک نور در حال حرکت به عمق وجدان و آگاهی افراد و امت ها است.

او یک حضور برق آسا و انرژی بخش بود.

در او اثری از خودخواهی و خودپسندی نبود.

یرای یافتن حتی یک صفت بد در او به زحمت می افتی و برای هر صفت خوب ده ها مصداق دارد.

او مجسمه ایمان و تقوی بود.

مردی که از سال ۴۲ تا رحلتش با ظالمین مستکبر سازش نکرد او مصلح بزرگ امت اسلامی بود.

او اول کسی بود که صورت دارائی های خود و نزدیکانش را به دیوان عالی کشور داد.

او فانی در خدا بود؛ ذکر و زیارت و تلاوت قرآن رفیق لحظه های او بود.

او همه عمر خود را به عبادت، معرفت و اصلاح امور جامعه و خدمت به خلق الله گذراند.

دائم الذکر بود و قلبش پیوسته به یاد خدا بود.

اهل خلوت، عبادت، گریه های نیمه شب، دعا و تضرع، شعر و معنویت و عرفان و ذوق و حال و جهاد بود.

انفاس قدسیه اش، مطهری ها و بهشتی ها، مفتح ها و رجایی ها و ده ها و صدها عالم و مجاهد فی سبیل الله را تربیت کرد.

او علمدار اسلام ناب محمدی و احیاگر تفکر دینی بود.

در محضر او هیچکس جرأت تملق و چاپلوسی نداشت.

هیچ بُعد ارزشی ای نبود مگر این که در وجود پربرکتش تابشی کامل داشت.

او عصاره همه خوبی ها و عشق به او عشق به همه خوبی ها است.

سخنان و رفتار او تفسیر قرآن کریم و مرجع فهم احادیث شریف و تکمیل همه حکمت های عمیق است.

او مغزها را به اندیشیدن و دست ها و پاها را به حرکت وامی داشت.

دانا، خردمند، دیندار، مؤمن و شجاع بود.

او با باطل در می افتاد ولو دنیایی از آن طرفداری می کرد.

مردی بود معتقد به عدم جدایی دین از سیاست.

سیاست را از اخلاق، عقلانیت و معنویت جدا نمی دانست.

و معتقد به نقش تعیین کننده مردم در سرنوشتشان بود.

مخاطب او بشریت بود و شعارش پاسداری از ارزش ها و عدالت اجتماعی بود.

امام خمینی

او قوت ایمان را با عمل صالح، اراده پولادین را با همت بلند، شجاعت اخلاقی را با جزم و حکمت، صراحت لهجه و بیان را با صدق و متانت، و صفای معنوی و روحانی را با هوشمندی و کیاست، تقوی و ورع را با سرعت و قاطعیت، و صلابت و رهبری را با رقت و عطوفت همه و همه را با هم داشت.

رهرو خستگی ناپذیر وادی عشق و قهرمان اسفار اربعه بود.

حاکمی که به رضایتمندی مردم نسبت به حکومت حساس بود.

زندگیش جامع علم و عمل بود.

آن چه را که بر زبان می راند و به هر میزان که از مردم می خواست خود پیش و بیش از دیگران به آن عمل می کرد.

اعتقادش چون صخره ها سخت و همّتش به بلندای قله ها بود و شجره طیبه اندیشه اش از آبشخور فرهنگ قرآن و اهل بیت سیراب می شد.

او مردم جهان را به خدامحوری و رهایی از سلطه مستکبرین عالم فرا می خواند.

با دم مسیحایی خود روح اعتماد به نفس و خودباوری را در کالبد ملت ایران دمید و امّت را به نقطه غرورمند خودباوری رساند.

تکه کلامش خدای تبارک و تعالی بود.

برای خدا کار می کرد و شاخصه اصلی شخصیت او فناء فی الله بود.

او مرد تکلیف بود.

با فقراء همدردی می کرد.

او شرق را به تکاپو انداخت، غرب را متحیر کرد و جهانی را به خود مشغول ساخت.

لقمان وار حکمت را به دوش گرفت، ابوذر وار مشکلات تبعید را تحمّل کرد، برای ایجاد عدالت پیامبروار با طاغوتیان مبارزه نمود، علی وار تشکیل حکومت داد، حسین وار جنگید و حسن گونه صلح را با نوشیدن جام زهر پذیرفت.

او به دنبال پیروزی نبود او به دنبال تکلیف می رفت و پیروزی به دنبال او می آمد.

ساحل برای او بهانه بود خود رفتن برای او مقصد بود. در نگاه او رفتن رسیدن بود.

مردی که قریب به ۵۵ هزار سایت شخصیت او را در ۱۵۰ هزار صفحه ورق زده اند.

او علوم و معارف اسلامی را از صفحه کتاب به صفحه سیاست و واقعیت منتقل کرد.

امام لایخاف فی الله لومه لائم بود.

جامع بین جهاد اکبر و جهاد اصغر بود.

او حماسه و عرفان بود.

او بود که راه عرفان را علما و عملا گشود و نشان داد که راه “قالوا بلی” همچنان باز است.

او با مردم جمالی و با مستکبرین جلالی بود.

مردم از جماران صدای خدا را می شنیدند و جماران نقطه اتصال زمین و آسمان بود.

او حکومت را “برای مردم”، “با مردم” و “در خدمت مردم” می خواست.

مردی که ارزش های اسلامی را می دانست، می خواست و نسبت به اجرای آنها توانا بود.

او مردی بود که با همه بزرگی اش خود را از نصیحت یک کودک بی نیاز نمی دانست.

مردی که یک میلیون نفر به استقبالش شتافتند و با حضور ده میلیون نفر بدرقه شد؛ در حالی که در این میانه زمانی، قدرت مطلق ایران در دستان او بود.

او یک خاطره فراموش نشدنی است که آیندگان بهتر از ما او را خواهند شناخت.

خمینی مژده بزرگ خدا برای بشریت از ظهور تا ظهور منجی کل است./  روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

 امام چه می گفت؟

امام با ما از خودباوری، کار و جهاد سازندگی، تلاش و خدمت به مردم حرف می زد.

او می گفت عالم محضر خداست. در محضر خدا گناه نکنید.

از مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم سخن می راند.

او می گفت: استقلال آزادی جمهوری اسلامی (و نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر)

از بازگشت به کتاب و سنّت سخن می گفت

امام می گفت: ما مأمور به تکلیفیم نه نتیجه.

امام خمینی

ابعاد آدم را به اندازه ابعاد عالم می دانست

مسبب الاسباب و فیاض علی الاطلاق را خدا می دانست.

او از حقیقت و فضیلت و عدالت، اخلاق و اخلاص و عقلانیت و معنویت و اتحاد با ما سخن گفت.

امام می فرمود: با دنیا بر اساس احترام متقابل تعامل کنید.

نه ظلم کنید و نه ظلم بپذیرید.

امام به مسئولین می گفت: مردم ولی نعمت ما هستند.

دین را عین سیاست می دانست

و می گفت: ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد

ملاک را حال افراد می دانست و میزان را رأی ملت

او می گفت: مادامی که توطئه در کار نباشد و مسائلی مطرح نشود که ملت ما را به انحراف بکشاند مردم و روزنامه ها در بیان عقائد و آراء خود آزادند.

امام مردم را به دشمن شناسی و استکبارستیزی فرا می خواند.

او گفت: اگر دشمن شما را تشویق کرد بدانید راه را اشتباه رفته اید.

امام بر احیاء اندیشه حکومت اسلامی و رهبری دینی پافشاری می کردند و تشکیل حکومت اسلامی را برای اجرای احکام اسلام و برقراری نظام عادلانه اسلامی را از وظایف علما می دانست.

امام اسلام را هدف و سیاست و حکومت را وسیله نیل به این هدف می دانست.

او می گفت: هر ملتی که از شرف ملی، اقتدار ملی و اراده ملی خود چشم بپوشد در ورطه و وادی نامعلومی لغزیده است.

امام بر خودشناسی و عبودیت، خودسازی و مبارزه با هوای نفس، قیام لله، نظم و قانون، تعلیم و تربیت و عدالت اجتماعی تاکید می کرد.

امام زن را در مقام والای انسانیت خودش می خواست نه ملعبه دست.

امام می گفت: امروز زنان باید به وظایف اجتماعی و وظایف دینی خودشان با حفظ عفت عمل کنند.

او بر اجرای عدالت و اولویت دادن به حقوق محرومان و مستضعفان تاکید داشت.

خدمت به محرومان را بالاترین عبادت می دانست.

امام گفت: هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی(صل الله علیه و آله) و ائمه هدی(علیهم السلام) باشد. اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان و اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت ها.

روح الله می گفت: آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کند آن روز است که باید فاتحه دولت و ملت را خواند.

مبدأ همه خطرها برای انسان را خود آدم می دانست و مبدأ اصلاح را هم خود آدمی معرفی می کرد.

او می گفت: انسان وقتی درست بشود همه چیز درست می شود. انسان یک اعجوبه ای است که از هر دو طرف سعادت و شقاوت غیرمتناهی است.

او گفت: ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم که باید روی پای خود بایستیم. ما در جنگ از چهره تزویر جهانخواران پرده برداشتیم. جنگ ما جنگ ایمان و رذیلت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود داشته و دارد. ما در جنگ ریشه های پربار انقلاب اسلامیمان را محکم کردیم.

و بالاخره او گفت: ما از جنگ پشیمان نیستیم ما از اسلام دفاع کردیم.

امام می گفت: ما به پیروی از اسلام از جمیع مستضعفین دفاع می کنیم. ما آن روز عید داریم که مستمندان ما، مستضعفان ما به زندگی صحیح رفاهی و به تربیت صحیح انسانی دست بیابند.

امام قرن جاری را به خواست خداوند قادر قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و غلبه حق بر باطل نامید.

او گفت: نزد خداوند تبارک و تعالی کمتر خدمتی است که به اندازه خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد.

روح خدا گفت: ما تا خودمان را اصلاح نکنیم کشورمان را نمی توانیم اصلاح کنیم. شما خودتان را اصلاح کنید کشور اصلاح می شود.

او می گفت: کاری بکنید که وقتی از اینجا رفتید در حضور خدا روسفید باشید.

می گفت: این “من” را اگر انسان زیر پا گذاشت و “او” شد اصلاح می کند همه چیز را .

گفت: انقلاب با افراد مؤمن حفظ شد و الآن هم به دست افراد مؤمن پیش می رود.

می گفت: انقلاب مقدس ما عمر چپاولگرها و دیکتاتورها را در ایران به سر آورده است.

روح خدا گفت: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.

می گفت: هیچ شغلی به شرافت مادری نیست. دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه ها در آن تربیت می شوند. مادر خوب بچه خوب تربیت می کند.

می گفت: ملتی که خواهران و مادران دلیرش افتخار به شهادت جوانان برومندشان می کنند، پیروزاند.

روح الله گفت: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.

امام خمینی

آری امام از صدها موضوع با ملت ایران و جهان سخن گفت و راه راست را به ما نشان داد. به امید این که در حفظ سخنان آن پیر فرزانه و حکیم متألّه به اشکال و انحاء گوناگون و انتقال آن به نسل بعد کوشا باشیم تا راه از بی راهه شناخته شود.

امام چه کرد؟

الف) احیاء دین اسلام (به ویژه در باب سیاست و حاکمیت)

آمریکا می رفت تا پایان تاریخ و حکومت تک قطبی جهانی خویش را به عنوان منجی بشریت اعلان بدارد و در این عرصه هیچکس حتی اتحاد جماهیر شورویِ از هم فروپاشیده، جلودار او نبود که ناگاه مردی الهی جلوی او سد شد و از دینی که برای جهان و جهانیان حرفی نو دارد سخن گفت و دل ها را متوجه حقیقتی بزرگ نمود و نمونه ای هر چند کوچک از طعم حکومت الهی را به ذائقه ملت ها چشاند.

او از یک دروغ بزرگ و یک فریب جهانی جلوگیری کرده بود.

ب) مبارزه با استکبار جهانی

امام از یک امت یک ابراهیم ساخت. ابراهیمی که با تبر منطق و ایمان و مقاومت بت آمریکا و شوروی را در هم شکست و حقیقت پوشالی آنان را به جهانیان نمایاند. آنان ابراهیم وار از امتحان هشت ساله ی دفاع مقدس سربلند بیرون آمدند و فرزندان خود را برای اثبات اخلاصشان، اسماعیل وار قربانی دین خدا نمودند. آنان موسی وار دریای مشکلات اقتصادی و سیاسی و تحریم ها را با عصای ولایت فقیه شکافتند و پشت سر گذاشتند و فرعون های زمان را غرق در دریای «مرگ بر گفتن» های جهانیان نمودند.

ج) تغییر قواعد بازی و مفاهیم رایج در دنیا

امام به جای:

ولایت بشر »»»  ولایت خدا

سکولاریزم »»» حکومت دینی

شهریار و شهروند »»»  امام و امت

دولت و ملت »»»  امت واحده

شهروند »»»  برادر و خواهر

به رسمیت شناختن طبقات »»» مستضف و مستکبر

تقسیم قدرت بین الملل و سکوت مسلمانان »»»  جهاد و نبرد مقدس و شهادت

اصالت سود و لذت »»»  زهد و تقوی و ایثار را مطرح نمود.

و) انقلاب

در عصری که متکبرین عالم فکر می کردند دوران انقلاب ها به سر رسیده است انقلاب کبیر خود را بر پا نمود.

ی) امام هم با استعمار خارجی جنگید هم با استبداد داخلی

ن) امام اعتماد به نفس از دست رفته ما را به ما برگرداند. او به ما فهماند که با توکل بر خدا و با وحدت و کار و تلاش می توانیم.

ه) او ما را با سنت و کتاب و با اسلام ناب محمدی آشنا ساخت و به ما فهماند که بعضی از اسلام ها اسلام آمریکایی و قلابی است.

ر) امام باورهای غلط در باب اخلاق فردی حکّام را در هم فروریخت؛ اخلاقیاتی همچون تکبر و تجمل و خودرایی و…

ز) امام خط قرمز شرقی یا غربی را با شعار نه شرقی، نه غربی درهم ریخت و جوامع اسلامی را به مبارزه با استکبار جهانی جهت دست یابی به استقلال و عزل حکومت های دست نشانده شرق و غرب و اعاده عزت اسلامی و احیای اسلام و راه آزادگی و احیاء ماهیت اسلامی میان مسلمانان و ایجاد حکومت اسلامی فراخواند.

اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور و الانابه الی دار الخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الموت(دعای حضرت امام در سجده پایانی نمازش به نقل از آیت الله ناصری)

منبع: برگرفته از مجموعه سخنرانی های استاد رحیم پور ازغدی، آیت الله جوادی آملی، صحیفه نور امام(ره)

Go to TOP