کاپیتولاسیون / قیام امام علیه سند بردگی ایران
واژه کاپیتولاسیون در مفهوم عامه حقوقی به معنای نظام قضاوت کنسولی و برخی از امتیازات و تضمینات و مصونیت های قضایی است و به قراردادهایی اطلاق می شود که بر اساس آن اتباع یک دولت در قلمرو دولت دیگر مشمول قوانین کشور خود می شوند و قوانین مذکور توسط کنسول آن دولت در محل اجرا می شود. به موجب توافق نامه بین المللی وین، اگر مأمور سیاسی یک کشور در کشور دیگر حضور یابد، از مصونیت سیاسی و قضایی برخوردار است و محل اقامتش نیز مورد حفاظت و حراست قرار می گیرد و حتی اگر مرتکب جرمی شود، نمی توان او را بازداشت کرد.
در تاریخ معاصر ایران کاپیتولاسیون مسئله ای بسیار مهم است و بیگانگان سعی داشتند تا از این طریق کارگزاران خود را در منصب های اداری تحمیل کنند و با دخالت در تصمیم گیری های دولت، آزادانه به پیشبرد نقشه ها و برنامه های خود بپردازند.
در تیرماه سال ۱۳۴۳ محمدرضا شاه پهلوی در سفری که به آمریکا داشت، با استقبال گرم مقامات دولتی و رجال سیاسی آمریکا مواجه شد و در جریان این سفر یکی از مسائلی که مورد بحث قرار گرفت، این بود که آمریکا اعطای کمک های نظامی را به مصونیت قضایی نظامیان کشورش مشروط کرد و سپس حکومت پهلوی را واداشت تا دامنه این مصونیت سیاسی را به همه نظامیان و غیر نظامیان آمریکایی و خانواده آنان تسری دهد.
به دنبال آن، در ۳ مرداد ۱۳۴۳مجلس سنا جلسه فوق العاده ای تشکیل داد تا چند لایحه بررسی شود که یکی از آنها لایحه کاپیتولاسیون بود و این لایحه در سایه غفلت و جهالت و سرسپردگی نمایندگان مجلس به تصویب رسید.
رژیم ستم شاهی که از نفرت و بیزاری مردم ایران از آمریکا و تبعات وخیم این مصوبه آگاه بود، تحت تدابیر مختلف و با سانسور رسانه ای شدید سعی داشت تا مردم و علما از این اقدام مجلس و جزئیات آن اطلاع پیدا نکنند، اما پس از تصویب کاپیتولاسیون، نشریه داخلی مجلس که منعکس کننده تمامی گفتگوها و مباحثات نمایندگان و اخبار بود، به دست امام خمینی(ره) رسید. ایشان پس از مطالعه نشریه از گستاخی آمریکا و خیانت آشکار آنان به مردم ایران به شدت خشمگین و نگران شدند و تصمیم گرفتند به مخالفت با این مصوبه قیام کنند.
امام خمینی(ره) در ابتدا به منظور آگاه ساختن علما و روحانیون شهرها و دعوت از مردم جهت قیامی همه جانبه، پیک هایی را به مناطق مختلف ارسال کردند و خودشان نیز با علمای قم به گفتگو نشستند.
به تدریج تعداد کثیری از مردم به سمت منزل امام خمینی(ره) حرکت کردند تا در سخنرانی امام حضور یابند. رژیم که از افشاگری و واکنش امام خمینی(ره) در هراس بود، نماینده ای را به شهر قم اعزام کرده بود تا با امام دیدار کند و پیامی را به ایشان برساند. آن شخص نتوانست با امام گفتگو کند ولی در دیدار با حاج آقا مصطفی خمینی به ایشان گفت که این پیام را به پدرشان برساند: «…آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت مى کند و پول مى ریزد و از نظر قدرت در موقعیتى است که هرگونه حمله به آن به مراتب خطرناکتر از حمله به شخص اول مملکت است! آیت الله خمینى اگر این روزها بنا دارند نطقى ایراد کنند باید خیلى مواظب باشند که به دولت امریکا برخوردى نداشته باشد که خیلى خطرناک است و با عکس العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد. دیگر هرچه بگویند- حتى حمله به شخص شاه- چندان مهم نیست!»
امام خمینی(ره) با قاطعیت و بدون اندک توجهی به تهدیدات مکرر رژیم، در ۴ آبان ۱۳۴۳ سخنرانی خود را در جمع پرشور مردم با آیه استرجاع (بقره/۱۵۶) که بیانگر عمق فاجعه بود، آغاز کرد که با گریه شدید حضار همراه بود. امام در این سخنرانی با اعلام عزای عمومی، رژیم و آمریکا را مورد شدید انتقادات قرار داد. ایشان در بخشی از سخنان خود چنین فرموده اند: «… عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. نظامیان امریکائی، مستشاران نظامی امریکایی به شما چه نفعی دارند آقا اگر این مملکت اشغال امریکاست پس چرا اینقدر عربده می کشید، پس چرا اینقدر دم از ترقی می زنید اگر این مستشاران نوکر شما هستند پس چرا از ارباب ها بالاترشان می کنید پس چرا از شاه بالاترشان می کنید اگر نوکرند مثل سایر نوکرها با آنها عمل کنید، اگر کارمند شما هستند مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می کنند شما هم عمل کنید…»
امام خمینی(ره) به سخنرانی اکتفا نکردند و در همان روز اعلامیه ای از ایشان در تیراژ گسترده منتشر و توسط نیروهای انقلابی پخش گردید. در بخش هایی از این اعلامیه که آیه نفی سبیل (نساء/۱۴۱) در ابتدای آن ذکر شده بود، این چنین آمده است: «آیا ملت ایران می داند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ می داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتی واقع شد؟ می داند مجلس به پیشنهاد دولت، سند بردگی ملت ایران را امضا کرد، اقرار به مستعمره بودن ایران نمود، سند وحشی بودن ملت مسلمان را به آمریکا داد، قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامی و ملی ما، قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزاف های چندین ساله سران قوم، ایران را از عقب افتاده ترین ممالک دنیا پست تر کرد. اکنون مستشاران نظامی و غیر نظامی امریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتی بکنند، هر خیانتی بکنند، پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد. دادگاه های ایران حق رسیدگی ندارند، چرا برای آنکه آمریکا مملکت دلار است و دولت ایران محتاج به دلار. به حسب این رأی ننگین، اگر یک مستشار آمریکائی یا یک خادم مستشار آمریکائی به یکی از مراجع تقلید ایران، به یکی از افراد محترم ملت، به یکی از صاحب منصبان عالی رتبه ایران هر جسارتی بکند، هر خیانتی بنماید، پلیس حق بازداشت او را ندارد، محاکم ایران حق رسیدگی ندارد ولی اگر به یک سگ آنها تعرضی بشود، پلیس باید دخالت کند، دادگاه باید رسیدگی نماید. آمریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار می آورد که چنین تصویب نامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می کند تصویب و اجرا کنند، آمریکاست که با ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن می نماید. بر تمام اقشار است که با طرح ننگین احیای کاپیتولاسیون مخالفت کنند…»
رژیم که در فکر مقابله با اقدامات و روشنگری های امام بود، تصمیم به تبعید ایشان گرفت و ایشان را ابتدا به تهران منتقل و بلافاصله با هواپیما به ترکیه تبعید نمودند. عصر همان روز نیز حاج آقا مصطفی خمینی را دستگیر و به زندان قزل حصار انتقال دادند.
با انتشار خبر دستگیری امام خمینی(ره)، مردم به خروش آمده و تظاهرات گسترده ای را در سراسر کشور آغاز کردند که مبارزات مسلحانه نیروهای انقلابی به قتل حسنعلی منصور از مسببان تصویب لایحه کاپیتولاسیون انجامید.
در نهایت با پیروزی انقلاب اسلامی و به پیشنهاد هیأت وزیران و تصویب شورای انقلاب اسلامی، این لایحه در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ برای همیشه لغو گردید.
بزرگترین دستاورد این خروش کوبنده علیه امپریالیسم آمریکا و استعمار و دخالت اجانب، دفاع از استقلال و عزت و اقتدار کشور بود و ما اکنون استقلال کشور را مدیون امام خمینی(ره) هستیم که به احیای اسلام ناب محمدی(ص) پرداختند و با بنیان نهادن حکومتی بر مبنای اصول اسلامی، در مقابل زورگویان و مستکبران ایستادگی کردند و برماست که امروز دستاوردهای مختلف نهضت امام خمینی(ره) را که استقلال هم از اصلی ترین آنهاست، پاس بداریم.