آیا فریدونشهر سوئیس ایران است؟
خوب یا بد معروف شدن یک شهر و به شهرت رسیدن آن برای همه مهم است به طوری که هر شهروندی دوست دارد وقتی از شهر خود دور می شود و با سوال “اهل کجایی” روبرو می شود بتواند با یک جمله یا یک کلمه، شهر خود را معرفی کند. همه می دانیم شهرهای بزرگ ایران القاب و نمادهای معروفی را با خود به یدک می کشند به عنوان مثال شیراز را به تخت جمشید و حافظیه و شاه چراغ میشناسیم، یزد را به بادگیرهای سرو مانندش، اصفهان را به زندهرود كمآبش، به میدان نقش جهان دود گرفته و به چهلستون شگفتش و تبریز را هم به بازار رویاییاش و فرشش، آمل را به قله با شکوه دماوند به علما و عارفان و بزرگانش و به رود هرازش، نیشابور را به آرامگاها و خانقاهایش، قم را به حرم هایش و جمکرانش، مشهد را به شهر شهد و شهر امام رضا(ع)، رشت را به شهر باران، اهواز را به شهر پل ها، تهران را به برج میلاد و آزادی و شلوغی اش می شناسیم، همدان را به بوعلی سینا و گردوهایش، کرج را به شهرک هایش، کرمانشاه را به تخته سنگی هایش میشناسیم، کرمان را به ارگ و پسته اش، قزوین را به کاروانسرهایش و…
اما وقتی پای شهرهای کوچک به میان می آید این حساسیت القاب و نمادها جدی تر می شوند و شهرها در تصاحب و انتخاب عناوین و جا انداختن آن ها به رقابت بیشتری باهم می پردازند به عنوان مثال وقتی از یک بروجردی می پرسید اهل کجایی؟ در جواب به شما خواهد گفت: پاریس کوچولو، یا یک کاشانی خود را اهل شهر سهراب می خواند و یا یک دزفولی خود را اهل شهر مقاومت و موشک یا یک شهرکردی خود را اهل بام ایران و …
هر چند با پیشرفت جوامع و بالارفتن قدرت رسانه و تنوع القاب، شهرها به دنبال برند سازی به هر شکلی برای خود هستند تا مخاطب و نگاه آن ها را به سمت خود جلب کنند به طوری که حتی شهرک ها و شهرهای جدید و کوچک هم از این رویکرد استفاده می کنند مانند لقب تهران کوچک برای شهر قدس، یا بستان آباد سردترین شهر ایران و … اما حال باید دید دلیل و اهمیت برند سازی برای یک شهر از چیست؟ چه ویژگی های باید داشته باشد؟ و چه گروهی شایسته انتخاب برند و شهرت برای یک شهر است؟
تمام این سوالات را متخصصین علم تبلیغات به روشنی و جامع پاسخ داده اند وبه عنوان مثال برند را عنصر اعتمادسازی، تمایز از رقبا و مجموعهای از ارزشها می دانند که در ذهن مخاطب شکل میگیرد یا تمام ويژگيها و داراييهاي بالقوه و بالفعل يك شهر و شهروندان آن شهر ميتواند بهعنوان برند مطرح شده و مد نظر قرار گيرد. و یا متخصصین این امر با پژوهش داخلی و خارجی با لوگو سازی باید به مسئله جذب مخاطب به خصوص در زمینه گردشگری اقدام کنند و …
آری، چه بخواهیم چه نخواهیم القاب در دنیای امروزی نقش مهمی را در پیشرفت یک شهر به خصوص در زمینه گردشگری و صنعت توریسم ایفا می کنند و نیاز به توجه بیش از پیش دارند.
فریدونشهر با توجه به شرایط آب و هوایی و موقعیت جغرافیایی خود، به عنوان یکی از شهرهای مدعی برای جذب گردشگر و حرکت در مسیر پیشرفت در صنعت توریسم است. بی شک برند سازی و داشتن یک لقب مناسب می تواند نقش مهمی را برای این شهر ایفا کند.
در این بحث قصد نداریم به پیشنهاد یا رد القاب بپردازیم و کار را برای مسئولین شهر سهل یا سخت کنیم اما با توجه به نگاه های مختلف از زوایای گوناگون به فریدونشهر سعی داریم القاب منتسب به فریدونشهر را هر چند وقت یک بار بررسی کنیم و زمینه را برای بحث و تبادل نظر برای مخاطبان فراهم نماییم. در یادداشت های قبلی به لقب بام ایران پرداخته ایم که نمونه آن یادداشت آیا فریدونشهر واقعا بام ایران است؟ که می توانید آن را اینجا بخوانید.
در فضای مجازی مدتی است فریدونشهر را با لقب سوئیس ایران می شناسند و حتی بعضی از خبرگزاری ها این لقب را در تیترهای خود استفاده کرده و بدان شاخ و برگ هم داده اند.
در زیر مقایسه ای خواهیم داشت از ویژگی های کشور سوئیس و وجه تشابهات و تفاوت های آن با فریدونشهر:
سوئیس با نام رسمی کنفدراسیون سوئیس (به لاتین: Confoederatio Helvetica)، کشوری است در اروپای غربی که از شمال با آلمان، از شرق با اتریش و لیختنشتاین، از جنوب با ایتالیا و از غرب با فرانسه همسایه است.
این کشور ۷٫۵ میلیون نفر جمعیت و مساحتی بالغ بر ۴۱٬۲۹۰ کیلومتر مربع دارد سوئیس کشوری است به صورت جمهوری فدرال و از ۲۶ ایالت تشکیل شدهاست که «کانتون» خوانده میشوند.
پایتخت سوئیس شهر برن است و قطبهای اقتصادی این کشور دو شهر جهانی ژنو و زوریخ هستند. سوئیس یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است و درآمد سرانه در این کشور با ۳۹٬۰۰۰ دلار برای هر نفر از بالاترینها در جهان است.
تاریخ و جغرافیای سوئیس:
سلتها اولین ساکنان سوئیس بودند. تیره ای از این قوم که هلوتیا (Helvetia) نام دارند پیش از تسلط رومیان بر سوئیس، در کوهستانهای ژورا و آلپ ساکن شدند و آنجا را هلوتیا نامیدند. هلوتیا در سال ۵۸ پیش از میلاد به تصرف ژولیوس سزار امپراتور روم درآمد. در قرن پنجم میلادی ژرمنها به این سرزمین وارد و در ساحل غربی رود آر ساکن شدند. ژرمنها و اقوام بورگون (Burgun) و فرانک جامعهای مستقل تشکیل دادند. آنها در سال ۶۳۹ میلادی دولتی را بنیان گذاشتند که بعدها فرانسه نامیده شد. در سدهٔ نهم بین سوابیا (Swabia) و بورگوندی ها (Burgundians) تقسیم و در سال ۱۰۳۳ تحت نظارت امپراتوری مقدس روم وحدت پیدا کردند. حکومت منطقه در قرن سیزدهم بین کنتها و خاندان هابسبورگ) و حکمرانان محلی تقسیم شد. در سال ۱۲۹۱ سه منطقهٔ اوری (سرزمین فعلی سوئیس)و شوایتس (Schweiz) و اولتروالدن (Ulterwalden) اتحادیهای تشکیل دادند که اساس کنفدراسیون سوئیس قرار گرفت.
سوئیس با مساحت ۴۱٬۲۸۵ کیلومتر مربع کشور نسبتاً کوچکی است و با جمعیت ۷٫۵ میلیونی دارای تراکم جمعیت متوسطی به اندازه ۱۸۲ نفر در هر کیلومتر مربع است. این تراکم در مناطق جنوبی سوئیس که کوهستانی است کمتر از میانگین است، درحالی که قسمتهای شمالی پرتراکمترند.
سوئیس از همه طرف باخشكی محصور است و در مركـز و قلب اروپای غربی واقع شده است. همانطور که گفته شد این كشور از شمال به آلمان، از جنوب به ایتالیا، از شرق به اتریش و لیختن اشتاین و از غرب به فرانسه محدود می گردد. نوار هلالی شكل رشته كوه های آلپ به طول 1000 كیلومتر از نیس درآلپ فرانسه آغاز می گـردد و تـا سواحل مدیترانه و ویـن ادامـه می یابد، در این مـیان حدود20 درصد این رشته كوه زیبا از خاك سوئیس می گذرد. سوئـیس سرزمینی است كه از سه ناحیه اصلی جغرافیایی تشكیل شـده است:
-1 ناحیه آلپ: در جنوب سوئیس كه حـدود 60 درصد از خاک این كشور را در بر می گـیرد و از شرق به غرب امتداد دارد و ارتفاع كوه های آن به بیش از 4000 متر می رسد.
2 – ناحیه میتلاند[Mittelland] : ناحیه ای است در میان كـشور كـه در حدود 30 درصـد از خاك كشور را در بر می گیرد و ناحیـه ای است كوهپایه ای با دشتهای فراخ كه در بین كوه های آلپ در جنوب و كوه های ژورا Jura در شمال واقع شده است، این بخش از كـشور به سرزمیـن دریاچـه ها معروف است. چرا كه دریاچـه هـای متعددی در این ناحیه وجود دارند كه منشاء یخچالی دارند مثل دریاچه ژنو (حدودا 580 كیلومتر مربع) و دریاچه مادجوره (در حدود210 كیلومترمربع)
3 – ناحیه شمال غربی یا ژورا [Jura] : با در برگیری حدود 10 درصد از مساحت كشـور در نـزدیكی مرز فـرانسه كوههـای ژورا آن را فـرا گرفتـه منـطقه ای است كشاورزی و صنعتی. بسیاری از كارخانه های سـاعت سازی سوئـیـس در این ناحیه متمركز است. رودخانه های متعددی در سوئیس جریان دارند كه راین [Rhine]، آر [Aare]، رن [Rone] و این [Inn] از جمله مـهـمترین آنـها می بـاشند . دراطـراف دریاچه مادجوره [Maggiore] در جنـوب درخـتـان نخل درا رتفـاع 192 متـری به چـشـم می خورند و در كمتـر از 100 كیلومتر فراسوی آن 48 قلـه4000 متری وجـود دارد كـه سراسر سال پوشیده از بـرف است و این تنـوع انـسـان رامتـحـیر می سازد.
فرهنگ و زبان
فرهنگ سوئیـس بـرآیندی است از فرهنگهای مختلف. صحبت از فرهنگی یكسان و همـگن در سراسر كشور كاری است بس دشوار چرا كه سوئیس جامعه ای است چند فرهنگی و هر ناحیه از خاك كشور دارای فرهنگ بومـی خاص و مختص به خـود می باشد. تاثیر فرهنگهای آلمانی، فرانسه و ایتالیایی بر استانهای همجوار با این فرهنگها را نمی توان انكار نمود ولی طی سالها، علـی رغم تفاوتهای محلی این كشور به فرهنگی مشترك نیز دست یافته كه از آن به عنوان فرهنگ سوئیسی یاد می شود.
سوئیس سرزمین جشنها و كارناوالهای سنتی است. خصوصا مردم مناطق كوهستانی آلپ از آوازها و سازهای بومی در مراسم مختلف و جشنها استفاده می كنند. ساز آكارد ئون ،آلفرن(ALPHORN ، ساز بادی باریك با لوله چوبی بسیار بلند كه در مناطق كوهستانی طرفدار بسیاری دارد) و فلوت كوچك سوئیسی از سازهایی هستند كه از سوئیس به جهان معرفی شده اند. خصوصا در مناطق كوهستانی در انواع جشنها و مراسم مذهبی به كار می روند استفاده از لباسهای رنگارنگ و زیبای سنتی و نیز نقاب در بعضی كارناوالها جزء لا ینفك برگزاری چنین فستیوالهایی در مناطق مختلف می باشند.
سوئیس كشوری چند زبانه است و دارای 3 زبان رسمی آلمانی، فرانسه، ایتالیایی است. دولت فدرال در این كشور موظف به استفاده از زبانهای رسمی می باشد. و در مجلس فدرال از ترجمه همزمان استفاده می گردد. آلمانی كه درسوئیس به كار می رود با زبان آلمانی كه در آلمان به كار می رود، تفاوت های بسیاری دارد و گویش های متنوعی را در بر می گیرد. به این گروه از گویش های مختلف، “آلمانی سوئیسی” می گویند و در نگارش به جای استفاده از گویشهای محلی از یك گویش معیار استفاده می گردد. زبـان رُمَـنش(Romansh) در واقع یـكی از زبانهـای رُمـنس است و در حدود نیم درصد مردم سوئیس امروز از این زبان بهره می گیرند. یادگیری یكی از زبـانهای رسمی به غیر از زبان بومی منطقه در مدارس اجباری است. بنابراین اكثر سوئیسی ها حداقل به دو زبان تسلط دارند و دست كم دو زبانه هستند.
نظام سیاسی
كنفدراسیون سوئیس كشوری است فدرال با دومجلس قانون گذاری: “شورای ایـالات” بـا 46 نماینده و شورای ملی با 200 نمایـنـده كـه نمایندگان هر دو مجلس با رای مستقیم مردم به مدت 4 سال انتخاب می گردند. زمانی كه دو مجلس مشتركاً تشكیل جلسه می دهند به آن “مجلس فدرال”می گویند. بـالاترین مـقام اجرایی كشور را شورایی هفت نفره تـشـكیل می دهد كه به آن “شورای فدرال” می گویند و رئیس این شورای هفت نفره رئیس كنفدراسیون سوئیس می باشد. رئیس كنفدراسیون تنها بر اجرای قوانین و امور هئیت هفت نفره مدیریت می كند و خود به تنهایی اختیارات زیادی ندارد. یكی از ویژگیهای قانون اساسی سوئیس “دموكراسی مستقیم” است. بدین معنی كه شهروندان سوئیسی در سه سطح بخش، كانتون (یا همان استانها) می توانند در سیاست گذاری های كشور مستقیما اعمال نظر نمایند. به عنوان مثال فرض كنید قانونی را پارلمان سوئیس به تصویب رسانده است. شهروندان كشور می توانند با جمع آوری 50 هزار امضا علیه قانون مورد نظر طی 100روز مواد قانونی مصوب را به رفراندم یا نظرسنجی عمومی بگذارند. مورد فوق تنها نمونه ای از “دموكراسی مستقیم” در سوئیس بود.
سويس در موقعيت استراتيكي قرار دارد، ولي سويسيها از موقعيت استثنايي خود براي كناره گيري از (ونه مشاركت در) سياستهاي قدرت اروپايي استفاده كرده اند. جنگلهاي انقلابي فرانسه شاهد تشكيل جمهوري هلوتيا در 1798 بود، ولي در 1803 ناپلئون اين حكومت واحد را برچيد و نظام كنفدراسيون را به اين كشور بازگرداند. در كنگرهي وين (1815) بي طرفي سويس به رسميت شناخته شد و مرزهاي كنوني اين كشور تعيين گرديد . تداوم تنش در اوايل قرن نوزدهم شاهد كوشش بعضي از كانتونها براي جدا شدن و تشكيل فدراسيوني جديد بود ، ولي توافقهاي ناشي از قانون اساسي جديد در 1848 – كه هنوز اساس حكومت سويس را تشكيل مي دهد – قدرت كانتوني و مركزي را متعادل كرد . سويس به صورت كشوري بي طرف ثابت كرد كه براي مقر صليب سرخ (1863) ، جامعهي ملل (1920) و ديگر سازمانهاي جهاني محلي ايده آل است ، ولي خود سويس از عضويت در هر سازماني كه تصور مي كند ممكن است بي طرفي اش را به خطر اندازد امتناع مي ورزد – همه پرسي در 1986 و 1992 به ترتيب عدم تقاضاي عضويت در سازمان ملل متحد و منطقهي اقتصادي اروپا را مورد تأييد قرار داد.
عضویت در نهادهای بین المللی
سازمان ملل مـتحد، یونـسكو، یونیسف، سازمان تجارت جهانی، ایكائو، شورای اروپا و غیره. بزرگترین دفتر سازمان ملل پس از نیویورك در ژنو قـرار دارد. با ایـن حال این كشور تـا سال 2002 مـیـلادی هـنوز به عضویت سازمان ملل درنیامده بود. به دلیل سیاستهای بی طرفانه سوئیس همواره پایگاه بسیاری از مهمترین نهادهای بین المللی همچون صلیب سرخ جهانی بوده است.
سوئیس یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است . سوئیس عضو اتحادیه اروپا نیست ولی عضو انجمن تجارت آزاد اروپا(EFTA) است. در سال ۱۹۹۹ میلادی سوئیس با اتحادیه اروپا قرارداد بست و عضو EFTA گردید. به موجب این قرارداد، داد و ستد بین کشورهای عضو اتحادیه با سوئیس آسان تر گشت. بانکداری در سوئیس یکی از مهم ترین بخش های این کشور محسوب میشود. شرکت های بیمه نیز سهم زیادی در اقتصاد سوئیس دارند. دیگر بخش مهم اقتصادی صنعت توریسم است. ژنو و زوریخ جزو شهرهای گردشگرپذیرند. همچنین کوهستان های این کشور میزبان گردشگرانی هستند که برای ورزش های برفی به این کشور سفر می کنند.
آب و هوای سوئیس
سوئیس دارای آب وهوای معتدل است. برخی از افراد به اشتباه تصور می کنند آب و هوای سوئیس بسیار سرد است و آن را با آلاسکا (!!!) مقایسه می کنند در صورتی که به هیچ وجه چنین نیست. آب و هوای سوئیس به دلیل اختلاف ارتفاعاتی کمی متغیر است و کوهستانی بودن این کشور موجب تفاوت های چشمگیر آب و هوایی است.
به طور کل در زمستان به ندرت دما تزدیک صفر می آید و در تابستان دما تا 30 درجه سانتی گراد نیز افزایش می یابد. گرم ترین نقاط این کشور شامل Montreux, Ticino و Valais می باشد. در Ticino که استانی ایتالیایی زبان است در سال 298 روز هوا آفتابی است. در Valais، هلو، انجیر و گوجه فرنگی در باغ ها رشد می کنند.
وضعیت بارش و دما:
بارندگی در طول سال پخش شده است. ماه های می، سپتامبر و نیمه اول اکتبر از جمله کم بارش ترین ماه های سال است و ماه های آوریل و نوامبر از پر بارش ترین ماه های سال هستند. از ماه ژوئن تا آگوست بارش همراه با رعد و برق است و برخی از مواقع بارش به صورت تگرگ و برف همراه با طوفان در مناطق کوهستانی می آید حتی در تابستان!
در دشت ها هوا کمی پایدارتر است و در زمستان ها هوا سرد و در تابستان ها هوا گرم است. در هر فصلی در ارتفاعات هوا ممکن است به سرعت تغییر کند و پیش بینی آن سخت است. پوشش برف معمولا از اواخر ماه دسامبر تا ماه مارس و در دره ها از ماه نوامبر تا می طول می کشد.
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در آخرین گزارش خود از رده بندی شادترین کشورهای جهان تحت عنوان «شاخص زندگی بهتر» اعلام کرد که مردم سوئیس بیشترین رضایت را از زندگی خود دارند و این کشور در گزارش فوق بعنوان شادترین کشور جهان معرفی شده است.
كشـورهای زیـادی در سـطح جـهـان وجـود دارنـد كه از تـنوعی بی نظیر و استثنائی برخوردارند ولی كمتر كشوری را در سطح جهان می توان یافت كه دارای چنین تنوعی باشد. سوئیس سرزمین تنوع و تكثر است، چه از لحاظ مناظر طبیعی و جغرافیایی و چه از لحاظ ویژگی های قومی و زبانی.
تا اینجا نمی توان تشابهی کلی از سوئیس با فریدونشهر پیدا کرد شاید چند زبانه بودن این کشور با چند زبانه بودن مردم فریدونشهر مشابه باشد ولی قطعا این ویزگی جزو ویژگی های بارز کشور سوئیس نیست. بی طرفی کشور سوئیس هم به دلیل ناچیز بودن تاثیر سیاسی فریدونشهر در منطقه نمی تواند عامل تشابه باشد. فریدونشهر جزو محروم ترین شهرهای استان اصفهان است و هیچگونه تشابهی با ثروت کشور سوئیس ندارد شاید به سبب گردشگری زمستانی در آینده وجوه مشابه ای را با این کشور بتواند ایفا کند.به نظر شما فریدونشهر یکی از شادترین شهرهای ایران است؟
شاید تنها ویژگی مشابه فریدونشهر و سوئیس در فرهنگ، تاریخ، اقتصاد و سیاست همین تکثر تنوع در اقوام و زبان باشد.
و اما در بخش طبیعت و آب و هوا :
همانطور که اشاره شد طبیعت سوئیس کوهستانی است و کوه های رشته کوه آلپ با برف های پوشیده شده و دامنه های جنگلی بیشتر از هر چیزی جلب توجه می کند و شاید بتوان در این مورد وجه تشابهی را با کوه های زیبا و پوشیده از برف فریدونشهر پیدا کرد.
برای درک تشابه یا تفاوت طبیعت کشور سوئیس و شهر فریدونشهر تصاویری از سوئیس و طبیعت زیبای آن را باهم در زیر مرور می کنیم:
آری فریدونشهر شهری زیبا در غرب استان اصفهان می تواند مقصد مناسبی در صورت شناخته شدن برای گردشگران باشد و در بهار و زمستان با طبیعت بکر خود از دوست داران سفر و ماجراجویی در کوه ها و جنگل ها دلربایی کند ولی سوالی که مطرح می شود اینست که آیا سوئیس کوچک لقبی مناسب برای این شهر است؟
دیدگاه های خودتان را برای ما بنویسید.
باشگاه نویسندگان پونه زار/محسن رحیمی
مسلماً نه
1- اصل جمله (فریدونشهر سوئیس ایران) اشتباه است زیرا هم ایران و هم سوئیس هر دو کشورند و فریدونشهر شهر است اگر به عنوان مثال می گفتیم فریدونشهر لوزان ایران صحیح تر بود.
2- شما اولین عبارتی را که بعد از شنیدن نام این کشور ها می توانید بیان کنید چیست؟ الف – ژاپن ب- کره شمالی ج- برزیل د- آفریقای جنوبی
عبارتهای من اینها هستند الف- پیشرفته و صنعتی با مردمی سخت کوش ب – عقب مانده در نظام کمونیستی ج – فوتبال د- معادن الماس و طلا
در باره کشور سوئیس چه می گویید ؟ من می گوییم ثروت و رفاه
3- یکی از وبلاگ نویس های پرکار فریدونشهری از عبارت فریدونشهر سوئیس ایران استفاده می کند. ایشان بارها در وبلاگ خود اعلام کرده اند به علت تشابه کوه های فریدونشهر با سوئیس از این عنوان استفاده می کنند.من به علاقه ویژه این برادر عزیز به فریدونشهر ایمان کامل دارم و می دانم به علت تخصصی بودن وبلاگش از این عنوان استفاده می کند و هیچ وقت منظورش ثروت و رفاه نیست.
4- اما در آخر …
نه فریدونشهر کاملاً شبیه سوئیس است و نه کاملاً با آن متفاوت . همه جای دنیا از قطب شمال گرفته تا صحرای آفریقا ، زیبایی خاص خود را دارند و همه جا زیبایی خالق را درمخلوق نظاره گریم. فریدونشهر هم مسلما یکی از شهرهای زیبای خداست .
سلام و ممنون از شما و عکسهای زیبای سوئیس و ممنون از علیرضا که معلومه خیلی خوب صنعت قیاس کردن رو بلده هم از جغرافی سر درمیاره میگم سوئیس که هیچی جز طبیعت نداره چطوری اونقدر ثروت و رفاه داره ؟ جواب این سوال رو بدید ماهم یه الگویی بگیریم و استفاده کنیم حالا اینجا این موضوع رو بحث کنیم
با تشکر
اونها تو کشورشون دزد و اختلاس کننده ندارند از نظر مالی امن ترین کشور دنیاست چه بانک های سوئیس معروفه
دم شما گرم . زدی به هدف . دزد و اختلاس هرجا نباشه ، بهشته.
البته دوستان برا بحث جذب گردشگران این عنوانا مطرح کردن و گر نه هدف مقایسه نیست ولی در عین حال اگه ما رو داشته های خودمون و حتی در بعضی بخشها به نداشته ها استناد کنیم و رو همونا کار بشه خیلی بهتره چون هر قیاسی نکات مثبت و منفی خودشا داره .
سلام بر دوست عزیز وهمشهری خونگرمی که بینهایت به فریدونشهر علاقه مندی. منطقه فریدونشهر با کشور سوییس وجوه مشترکی دارند که سر منشا انها خدادی بوده واهم انها تشابه اب وهوا. جنگل و مراتع.رودخانها وکوهها وسایر منابع طبیعی میباشند.مردم سوییس از این مواهب الهی با فکر واگاهی وبه نحو احسن نگهداری واستفاه میکنند.وما فریدونشهریها نه قادریم خوب استفاده کنیم ونه توان نگهداری ومدیریت انها را داریم.جنگلهای منطقه به مرور از بین رفته وابها هم که چند سال است از سرچشمه ها داخل تونل شده واز منطقه خارج میشوند وفقط سرما وخسارات ناشی از ان سهم مردم فریدونشهر میگردد.امیدوارم با اگاهی وتوانایی همه جانبه شما جوانان دراینده زمینه هایی در ابعاد مختلف فرهنگی به وجود اید تا سراغازی در تحقق علاقه ای که شما را به نوشتن مطالب فوق نموده
است باشد..
m
من هم باهمشهری عزیزموافقم
سلام.اینطور که شما دارین میگیم پس یعنی جاذبه ای نمونده که ما از اصفهان برای دیدنش تا فریدونشهر بیاییم؟؟؟؟
خواهش میکنم در جذب گردشگر تلاش کنین نه دفعش
سلام دوستان. همه نظرات شایسته تامل و تقدیره چرا که وجه مشترک و برایند آن چیزی نیست جز حس زیبای وطن دوستی. اینکه فریدونشهر شبیه سوییسه یا سومالی و افغانستان مهم نیست. مهم اینه که ببینیم چه توانایی هایی در شهرستان داریم.
به نظر من یکی از راهکارها و شاید تنهاترین راهکار برون رفت از وضعیت کنونی شهرستان توجه همه جانبه به ظرفیت های فرهنگی منطقه است. تنوع بی نظیر اقوام و زبانها و وجود نیروی انسانی کارآمد و سایر پتانسیل ها تنها بخش کوچکی از سرمایه عظیم و بسیار ارزشمند فرهنگی فریدونشهر است.
به جرات میتونم بگم فریدونشهر در مقایسه با شهرستان های همجوار بیشترین قبولی را در رشته های پزشکی٬ مهندسی و . . . داشته و دارد. و حالا که نماینده ای واقعا فریدونشهری داریم وقتشه از این فرصت به بهترین شکل برای توسعه شهرستان استفاده کنیم.